کورش فردی مداراگر بود

شنبه 21 مهر 1403





کورش فردی مداراگر بود



 

 

 

 

 

 

 

 

 

تارنمای فرهنگی مهرگان گروه تاریخ مارال غلامی*

 

سومین پیش نشست هَمایش کورش بزرگ با عنوان «مطالعات صلح و ایران باستان» با باشَندگی عبدالمجید اَرفعی، علی اکبر امینی و همیاری انجمن علمی مطالعات صلح، انجمن فرهنگی اَفراز دهم مهرماه در خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، به بهانۀ فرارسیدن روز کورش در 7 آبان، انجمن فرهنگی اَفراز نشست‌های گوناگونی برای شناخت بیشتر از صلح پدید آمده در دورۀ هخامنشیان که بنیادگذار آن کورش بزرگ بوده‌ را برگزار کرده ‌است. یکی از سخنرانان علی‌اکبر امینی،  دکترای علوم‌ سیاسی، مدارا و تعصب را در دوره‌های گوناگون مورد بررسی جای داد.

علی‌اکبر امینی در آغاز سخنانش، کورش را دوست داشتنی ‌ترین (محبوب) چهره در جهان امروزی خواند و گفت : « بنا به آمارهای گردآوری شده، کورش دوست داشتنی ترین شخصیت در سراسر جهان است، ولی در ایران حتا از انجمن «پژوهش‌های صلح» نیز پشتیبانی شایسته ای صورت نمی‌گیرد. هر چند این ها طبیعی است. زیرا جامعه‌ بیشتر طبل جنگ می‌نوازد».

وی سخنان خود را بر پایۀ این سروده : آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت، با دشمنان مدارا، دنبال کرد و از مُدارای کورش گفت : « یکی از پیشگامانِ این زمینه باور دارد، «مُدارا» به‌چَم (معنای) کُرنش کردن به دیگری در اختلافی که با ما دارد و دیگری می‌گوید، «هیچ کس به انگیزۀ باورهایش، مادامی که سرچشمه جنایتی نشود، تنبیه نگردد.

تعصب در برابر مدارا جای می‌گیرد. متعصب کسی است که جز واژۀ «مَن» و «راه مَن» واژه‌های دیگری را به‌کار نمی‌برد. بنا به گفتۀ «اِشتفان تسوایگ»، نمایش نامه نویس و رمان نویس اُتریشی، دل آدمی به درد می‌آید از زجری که آزادگان در سراسر تاریخ از عربده‌جویی‌های ابلهانه و متعصب پیشه‌گانی که پیوسته فریاد برآوردند، حقیقت همانی است که ما می‌آموزانیم. هر آن‌چه ما نیاموزانیم، خطا است و به‌دور از حقیقت».

امینی باورمند است که، امروز دیگر کسی تاریخ نمی‌خواند و در چند سال گذشته هم تیغ را از رو بر ضد تاریخ کشیده‌اند و افزود : « تعصب پتیاره‌ای است که بیشترین آسیب را به انسان وارد کرد. اگر تاریخ را ورق بزنیم (که شوربختانه امروز کسی تاریخ نمی‌خواند و در چند سال گذشته هم تیغ را از رو بر ضد تاریخ کشیده‌اند) متوجه می‌شویم «اِستالین» با تعصب ایدئولوژیکی چه بر سر مردمانش آورد و هیتلر در «هولوکاست» میلیون‌ها تن را کام مرگ فرستاد».

این استاد علوم سیاسی از کورش پایه‌گذارِ مدارا گفت. مدارایی که امروز هیچ اثری از آن به‌چشم نمی‌خورد : « می‌دانیم جهان باستان، جهانی مذهبی بوده‌ و در آن روزگار ملیت و نژاد اهمیت چندانی نداشته ‌است. کورش در گشایش‌های خود تعصب مذهبی را کنار گذاشت، چنان‌چه در تورات به ‌پاس مدارای او با یهودیان، هیچ‌کس در نیک‌سیرتی، کردار و کارنامه ‌نیک به پای کورش نمی‌رسد.

کورش موحد بود. زیرا نه‌تنها خداشناس بود، بلکه خدای یگانه را باور داشت. ولی با این همه کورش در برابر خدای دیگر ملت‌ها کُرنش کرد (تعظیم) و هنگام گشودن بابل به کسانی که هم‌کیش او نبودند، آزاری نرساند. بدین‌گونه دیدگاه نوینی در کرنش و به رسمیت شناختن حقوق «اقلیت‌های مذهبی» وارد روابط بین‌الملل شد که تا آن‌زمان دیده نشده‌ بود و شوربختانه اکنون نیز توجه چندانی به آن نمی‌شود».

دکتر امینی از نمونه‌هایی که در دوران‌های تاریخی برای آزار و پایمال کردن حقوق  اقلیت‌های مذهبی به‌چشم می‌خورد، نام برد و گفت : « در همین خیابان نجات‌اللهی که چند سال پیش محل کار من بود، چند اقلیت وجود داشتند که گویا به‌ آن‌ها امر شده‌ بود پلاکی آویزان کنند تا نشان‌دهندۀ اقلیت بودن آن‌ها باشد. در دورۀ قاجار یهودیان و به‌گمان عیسویان را وادار کرده‌ بودند روزهای بارانی بیرون نیایند».

سیستم سیاسی جهان در روزگار کورش چنان بود که هر کسی توان اداره کردن یک شهر کوچک را نداشت. اما کورش بنا به شایستگی‌اش در مدارا بودن، کشورهای بسیاری زیر سایۀ فرمانروایی اَش سرپرستی می‌شدند.  امینی انگیزۀ اصلی سرنگونی شهریاری صفویه را افزون بر سستی و تن‌آسایی، تعصب خواند و گفت : « عامل اصلی فروپاشی صفویان، تعصب بود چنان‌چه 6000 افغانی که کفش به‌پا نداشتند و بیشتر اسب‌هایشان زین نداشت، توانستند آن ها را سرنگون کنند.
انگیزۀ این فروپاشی سیاست تعصب‌آمیز شاه سلطان حسین و آموزگارش محمد باقرمجلسی بود که هم به مهاجرت مغزها به هندوستان دامن زد و هم انگیزۀ سرنگونی کشور شد.
شاه اسماعیل نیز هر کس را که خلفای سه‌گاه را نهی نمی‌کرد از دم تیغ می‌گذراند و هنگامی که به بغداد رفت، گور ابوحنیفه را شکافت و دستور داد بر استخوان‌هایش شلاق بزنند و به‌جایش سگی را خاک کنند. در حالی‌که ابوحنیفه یکی از امامان چهارگانه اهل سنت و ایران دوست بود. وی در نجات زبان پارسی، فردوسی را یاری رساند. زیرا فتوا داد نماز را می‌توان به‌زبان پارسی خواند».

وی به نمونه‌ای از تعصب در دوران باستان اشاره کرد : « کورش به خدایان کشورهای گشوده‌اش کرنش کرده و نیایشگاه‌های ویران‌شان را بازسازی می‌کرد. در حالی‌که سد سال پیش از آن «آشوربانی‌پال» یکی از متمدن‌ترین پادشاهان آن روزگار چگونگی گشایش شوش را چنین بیان می‌کند : هنگامی که من شهر شوش را گشودم، در گنج‌ها را گشودم و دست به چپاول زدم، نیایشگاه‌های ایلام را با خاک یکسان کردم، خدایان و ایزدان شان را نابود کردم؛ گورهای پادشاهان کهن و تازه ا‌شان را نیز ویران ساختم.

سپس می‌گوید، من در یک ماه و بیست‌ وپنج روز راه سرزمین ایلام را به‌گونۀ یک ویرانه لم‌یزرع درآوردم».
امینی از بی‌مهری برخی نسبت به کورش و آرمان وی نیز سخن گفت : « شوربختانه گروه یا تنی چند در استان شوش قلم به دست گرفته و برعلیه دودمان هخامنشی و داریوش می‌نویسند که همگی ساختگی و دروغ است. ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که میراث‌دار کورش و داریوش هستیم؛ پس چرا نمک‌نشناس شده ایم. من امیدوارم آنانی که چنین کارهای نادرستی انجام می‌دهند، آرمانشان تنها پر کردن خلاء شخصیتی باشد و از جایی پشتیبانی نشده باشند».
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت که تعصب دشمن سرسخت مُدارا، بیخِ گوش ما در سراسر خاورمیانه نفس می‌کشد و سخنی از مدارا درمیان نیست و در دنباله افزود : « یکی از فیلسوفان می‌گوید، فرقی نمی‌کند در باختر یا خاور از روزگار ایمان به این‌سو، هرگز به‌مانند امروزه خطر چنین بزرگ نبوده‌ است. امروزه نیاز به هم‌رنگی سیاسی نیست که نبودِ مدارا نیز تقویتش می‌کند؛ همه باید یک‌گونه بپوشند، سخن بگویند، نیایش کنند، خوراک بخورند و...

آن‌چه روزگار ما خواهان آن است، نه ایمان بیشتری است، نه رهبری قوی و نه سازمان‌دهی بدنی بیشتر؛ ما نیاز داریم کمتر خشکی و تعصب خرج کنیم».

امینی سخنانش را با جمله‌ای «کُنت دوگوبینو»، خاورشناس و دیپلمات فرانسوی که در لاله‌زار تهران چهارراهی به‌نام "کُنت" است به پایان رساند : « کورش نجات‌ دهندۀ جهان بود و سرنوشت می‌خواست که تا ابد بر دیگران برتری داشته‌ باشد».

 

 

 

*هموند انجمن مهرگان - خبرنگار اَمرداد



1395/08/09
بازدید : 3024


دیدگاه ها

محمددینی

سلام ارادتمندم موضوع بسیار عالی و آموزنده و قابل تقدیر است

دیدگاه خود را بنویسید