زمین های کشاورزی «مَرودشت» درآتش بی تدبیری سوخت

جمعه 10 فروردین 1403





زمین های کشاورزی «مَرودشت» درآتش بی تدبیری سوخت



 


 


 

تارنمای فرهنگی مهرگان گروه گردشگری، بخش زیست بوم سیاوُش آریا*

 

فصل بهار و تابستان و زمان گرما که از راه می رسد، زمزمه های کمبود آب در سراسر ایران به ویژه استان های جنوبی سرنام (تیتر) خبرگزاری ها و روزنامه های کشور شده و هر مدیر و سرپرستی (مسوولی)، بدون پرداخت و انجام راه کار ریشه ای و کارشناسی شده، در این باره سخنانی را بازگو می کند ولی همچنان " در بر همان پاشنه که بود، می چرخد " !

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، دشواری کمبود آب در ایران از هزاره ها و سده های دور بوده و موضوع تازه ای نیست. اما نیاکان سخت کوش و پاک نهاد ما با کَندن کاریزها (قنات ها) و ساخت آب انبارها و دیگر کارهای بایسته (ضروری) بر این دشواری چیره شده و این سرزمین زیبا و اهورا داده را زنده و آباد نگه داشته و پاسداری کرده اند که آفرین باد (تحسین) و شگفتی جهانیان را به دنبال داشته است. ولی امروزه نبود همبستگی و  همکاری در میان مدیران و مردم و همچنین مدیریت ناکارآمد و چاره جویی ریشه ای و نپرداختن به راه کارهای کارشناسی شده در میان مدیران و سرپرستان و مهم تر از همه دلسوزی نکردن مدیران شهری و استانی، این دشواری را تا مرز خط سرخ (قرمز) و هشدار پیش برده و اگر هرچه زودتر نهادها و اُرگان های وابسته (مربوطه) طرحی درخُور (مناسب)، رسا و شایستۀ اجرا نیابند، در آینده ای نه چندان دور، باید چشم به راه پیامدهای ناگوار و ناخجستۀ (شوم) آن بود. از سویی دیگر با گرم شدن هوا، بینندۀ آتش سوزی های بی شماری در جنگل ها و طبیعت و... که بیشتر ریشۀ  انسانی دارد تا طبیعی، هستیم. همین چند روز پیش بود که در خبرگزاری ها آورده شد که 560 هکتار از جنگل های استان پارس (فارس) در آتش بی خردی و نادانی سوخت و به گفتۀ مدیرکل محیط زیست استان، سرچشمۀ (منشا) انسانی داشته است. موضوع کم آبی و آتش سوزی های پِی در پی (مکرر) زمانی نگران کننده و دردناک است که بدانیم این استان، با خشک سالی رو به رو بوده و بر پایۀ آمار، سومین استان کم آب و بارش کشور است. با این همه نبود نظارتی درست و کم کاری برخی مدیران وابسته، این استان را تا مرز هُشدار پیش برده و به باور کارشناسان و کُنشگران (فعالان) زیست بوم، آیندۀ ناروشن و چشم انداز بدی را به دنبال خواهد داشت. کُنشگران زیست بوم به شدت نگران از میان رفتن زیست بوم، تالاب ها و دریاچه های ارزشمند جهانی و ملی و تَه نشین شدن سفره های آب زیر زمینی هستند. آنان می گویند، اگر امروز از این دست اندازی ها پیشگیری نکنیم، دودش در آینده به چشمان خودمان خواهد رفت و آن زمان دیگر چاره ای جز سوختن و ساختن نداریم.

سخن درخُور نگرشی (قابل تامل) که باید به آن پرداخت، این است که، امسال با توجه به خشک سالی ها و کم آبی در این استان، دستورکاری (دستور العملی) به تصویب رسیده و از سوی خبرگزاری ها و روزنامه ها و حتا رسانۀ ملی (صدا و سیما) هم آگاهی رسانی شده که کشاورزان به هیچ روی نباید فراورده هایی (محصولاتی) مانند برنج که به آب فراوانی نیاز دارد، بکارند. اما بیشتر کشاورزان بدون توجه به این دستورکار به ویژه در شهرستان مَرودشت و در بخش های رامجرد، کامفیروز، فتوح آباد و... و با آگاهی از کم آبی و خشک سالی، همچنان برنج می کارند! بدتر از همه این که، زمین های کشاورزی را با دست خود آتش زده تا بتوانند دو بار در سال کِشت کرده و سود بیشتری را از آنِ خود کنند و این کار تنها به بهای خشکیدن سفره های زیر زمینی  می انجامد که افتادن در پرتگاه بی خردی است. زیرا همۀ آب های بهره برده شده در این زمین ها با کَندن (حفر) چاه های غیرمجاز انجام می گیرد و نابودی زمین را به دنبال خواهد داشت. بهرۀ بی رَویه و برداشت آب های زیر زمینی به وسیلۀ کشاورزان حتا بازمانده های (آثار) تاریخی و باستانی را نیز تهدید می کند. زیرا در شهرستان مَرودشت یادمان های ملی بسیاری و حتا جهانی همچون پارسه (تخت جمشید) و نقش رستم جای دارد که آنان را با خطر جدی رو به کرده و گواه این سخنان و ادعا، فرو چاله ها و فرو نشست زمین در گُسترۀ (عرصه) نقش رستم و پیرامون پارسه است که پیشتر آن را در مهرگان بازتاب داده ایم.

در همین زمینه یکی از کُنشگران زیست بوم به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « آتش زدن زمین های کشاورزی از پایه و ریشه نادرست است. زیرا لایۀ سطحی خاک سوخته خواهد شد و مواد آلی و کانی (معدنی) روی سطح خاک از میان می رود و هم این که، کَربنی که تولید می شود به وسیلۀ باد جا به جا شده، ولی در واقع از لایۀ جَو، بیرون نمی رود و این کربُن جایی نشست خواهد کرد و آن جایگاه با توجه به گردش هوایی که وجود دارد در این مدت و بر پایۀ پژوهش هایی که انجام شده روی قطب نشست دارد و همین نشست کربن روی یخ های قطب، شوَند (باعث) رنگ سیاه کربن و جذب بیشتر نور خورشید خواهد شد و گرمای بیشتر و آب شدن زود هنگام یخ های قطبی را به دنبال دارد. همچنین این کار، سطح آب های دریا را بالاتر برده و همین جُستار نشست کربن، جُستاری است که در همۀ جهان، امروزه به میان آورده می شود (مطرح می شود) که سرچشمۀ آن ها همین آتش سوزی هاست که برخی ریشۀ  انسانی دارد».

محمد ثابت در پاسخ به این پرسش که  مگر کشاورزان نمی توانند گوسپندان خود را به زمین ها برده تا فراورده ها را بخورند و نیاز به آتش زدن آن ها نباشد، گفت : « موضوع این است که کشاورزان می خواهند از یک زمین در سال دو بار کِشت و برداشت داشته باشند که این کار بر می گردد به پُرسمانِ (مساله) آزمندی (حرص و طمع) آنان. همچنین با وجود این که سازمان محیط زیست، در زمینۀ خشک سالی هُشدار داده است، ولی همچنان بینندۀ  این دست اندازی ها هستیم. زیرا تنها مدیران و سرپرستان در این باره سخن گفته اند و هنوز هیچ کار اجرایی، انجام نگرفته است. از سویی دیگر، باید برای این کار فرهنگ را پالایش کرد و به گفته ای فرهنگ سازی کرد. باید کشاورز را آگاه کرد و از پیامدهای (تبعات) ناگوار آن برایشان سخن گفت، تا کشاورزان خودشان به این نتیجه برسند و این کارها را انجام ندهند. همچنین می توان کارهای بازدارنده ای را مانند تاوان (جریمه) برای آنان در نظر گرفت. در یکی از شهرستان های استان هم، این کار انجام شده و پروانۀ (اجازه) کِشت را هم از او گرفتند. این رویداد هم باید در این شهرستان رُخ دهد، ولی بهترین کار همان آگاهی رسانی است. زیرا شاید این کار پیامدهای اجتماعی را به دنبال داشته باشد و حتا شَوند درگیری هایی هم شود. پیشنهاد من این است که از انجمن های مردم نهاد غیر دولتی بهره برده شود و آنان به میان کشاورزان رفته و با گفت و گو و فرهنگ سازی آنان را آگاه کنند. بدون دودلی (بدون شک) بازخورد و  نتیجۀ بهتری خواهد داشت».

دبیرانجمن بوم گردان پارس در بخش دیگری از سخنانش افزود : « این کارها تنها خویشکاری (وظیفه) سازمان محیط زیست نیست. در این زمینه باید دادگستری، فرمانداری، نیروی انتظامی و مهم تر از همه جهادکشاورزی همکاری کنند. در واقع سرپرست اصلی این کار، جهادکشاورزی است. آن اندازه که این کارها به جهادکشاورزی وابسته است در پیوند با محیط زیست نیست. به دید من شما باید روی سخنانتان بیشتر با جهادکشاورزی باشد و سازمان محیط زیست تنها نظارت کننده است. جهاد نباید پروانۀ کِشت برنج را بدهد. در هیچ کجای جهان شما نمی بینید که آب را از زیر زمین بکِشند و با آن برنج بکارند. همچنین جهادکشاورزی باید پاسخ گو باشد که دگرگونی الگوی کاشت با چیست و چه کسی سرپرست آن است. با وجود دستورکار سازمان محیط زیست کشور مبنی بر پیشگیری از کاشت برنج، ما همچنان بینندۀ کاشت درکامفیروز هستیم و جهادسازندگی باید در این زمینه پاسخ گو باشد. از دگر سو، سازمان آب هم سرپرست بهره برداری از آب های زیر زمینی است و باید پاسخ گو باشد».

 


 

 

 

 

 

با توجه به نزدیکی زمین های کشاورزی به آثار تاریخی دود  شیمیایی حاصل از آتش برای یادمان ها بسیار زیان دارد

 

کشاورزان برای سود بیشتر زمین های خود را به آتش می کشند

 

نبود نظارت و کم کاری مدیران، استان را با بحران در آینده رو به رو خواهد کرد

 

این آتش سوزی ها از بامداد تا شامگاه ادامه داشت که ما نیز شاهد آن بودیم

 

 

 


*پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران کُنشگر زیست بوم، گردشگری و میراث فرهنگی راهنمای گردشگری دبیرانجمن مهرگان



1394/04/04
بازدید : 2495


دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید