شنبه 21 مهر 1403
دوست داران زیست بوم درتالاب «کَمجان» روزجهانی تالاب ها را پاس داشتند
تارنمای فرهنگی مهرگان- گروه گردشگری، بخش زیست بوم- سیاوُش آریا*
شماری از دوست داران و کُنشگران زیست بوم به همراه برخی از مردم بومی با همکاری ادارۀ کل محیط زیست استان پارس(فارس)، پنج شنبه نهم بهمن ماه به انگیزۀ روز جهانی تالاب ها ( 13 بهمن برابربا دوم فِوریه) درتالاب بین المللی «کَمجان» خِرامه گرد هم آمده و این روز را پاس داشتند. دراین همایش به گونۀ نُمادین با کوزه به وسیلۀ بانوان منطقه با پوشش سنتی آب بر روی تالاب بَختگان پاشیده شد تا هم زنگ خطر و هُشداری برای مدیران و مردم و هم مَرهمی بر تن رنجور و زخم های کهنه اش باشد.
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، این همایش که به وسیلۀ ادارۀ محیط زیست استان برنامه ریزی شده بود از 9 بامداد در پایین دست تالاب بین المللی بختگان آغاز و در ساعت 14 نیمروز با گِردهمایی برخی ازمدیران شهرستان خِرامه و کُنشگران (فعالان) و دوست داران زیست بوم و چندین سَمَن (سازمان های مردم نهاد غیردولتی) درتالاب «کَمجان» پایان یافت.
دراین برنامه از کوشش های انجمن گروه محلی احیاء کنندگان تالاب «کمجان» که با همکاری مردم بومی (محلی) درپاسداشت و زنده سازی این دریاچۀ ارزشمند و بزرگ کوشا بودند سپاس داری (تقدیر) شد و به آیین (رسم) یادبود، لوح قاب به همراه قالیچه ای ازسوی استاندار و مدیرکل محیط زیست استان به مردم این دیار پیشکش شد.
دربخش دیگری ازاین همایش، دوشیزه ای با پوشش سنتی، دل نبشته ای را درپاسداشت و نگه داشت دریاچه ها و زیست بوم درتالاب بختگان خواند تا آوایش (صدایش) به گوش باد سپرده شود و آسمان نیلگون این سرزمین، نگاهی بر زمین های خشک و بی آب طبیعت و دریاچه ها بیاندازد.
ازدیگر برنامه های نُمادین این روز، بادبادک هایی بود که نام تالاب های درخطر و خشکیده استان (بختگان- پریشان- مهارلو وکمجان) بر روی آن ها نگاشته شده و به دست خُردسالان درکف تالاب بختگان به نمایش درآمد.
خواندن سروده ای درستایش (وصف) ایران با خُنیاگری (موسیقی) سنتی به وسیلۀ یک جوان بومی و نواختن ساز و نقاره به وسیلۀ دو هنرمند بومی ازدیگر بخش های این همایش بود که درتالاب «کمجان» اجرا شد. نقاشی هایی در پُشتیبانی (حمایت) از زیست بوم و دریاچه ها که به وسیلۀ دانش آموزان دبستانی شهرستان خرامه کشیده شده بود نیز، به نمایش گذاشته شد.
اما این برنامه با کاستی هایی رو به رو بود که دل نگرانی کُنشگران و دوست داران زیست بوم را به همراه داشت. ازجمله این کمبودها، نبود برنامه ریزی و مدیریت نادرست همایش بود. ازدگرسو، مدیران و مسوولان شهری و برگذارکنندگان برنامه به همه چیز پرداختند جز روز جهانی تالاب ها به ویژه تالاب «کمجان». نبود (عدم) سخنرانی دربارۀ آموزش درمیان مردمان بومی ازدیگر دشواری های این برنامه بود که به شدت احساس می شد. باشَندگی (حضور) کم رنگ انجمن های زیست بومی دراین روز با ارزش و مهم نیز، از دیگر کاستی های برنامه بود که جا دارد مدیران فرهنگی به این گزینه واپسین و بهره گیری از سَمن ها بیشتر بپردازند.
شهلا ایادی، دبیرگروه پاک سازان طبیعت فارس که دربیشتر برنامه های زیست بومی استان و ملی باشَنده است به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید : « ما خویشکاریم (موظفیم) به شوَند (دلیل) این که تالاب ها سرمایۀ ملی است بدون هیچ چشم داشتی در زنده سازی (احیاء) تالاب ها هرگامی که می توانیم برداریم تا آن را به آیندگان بسپاریم. زیرا آیندگان ما را داوری (قضاوت) خواهند کرد».
این کُنشگر زیست بوم ادامه می دهد : « برابر روال هرساله، دسته دسته پرندگان مهاجر به تالاب ها می آیند و ما نمی توانیم میزبان خوبی برای آن ها باشیم».
دبیرگروه پاک سازان طبیعت فارس دربارۀ تالاب بین المللی «کمجان» نیز، می گوید : « کاری که دراین منطقه و با کوشش و کمک جوامع بومی انجام گرفته است در خُور ستایش است، ولی جای خالی پشتیبانی های دولتی از دید مالی به خوبی آشکار بود. ازدگرسو، جا داشت انجمن های زیست بومی بیشتری از مرکز و شهر شیراز باشندگی داشته باشند».
ایادی دربخش دیگری ازسخنانش می افزاید : « یکی از نقاط توانمندی (قوت) این برنامه، باشندگی افراد بومی بود که بسیار تاثیرگذار است. به هر روی امیدوارم سَمن ها بتوانند در زمینه های گوناگون به ویژه زنده سازی تالاب ها همکاری داشته باشند. دراین میان نیز باید ازدبیرانجمن زیست بومی تالاب «کمجان»، سیروس زارع که برای زنده سازی این تالاب ازهیچ کوشش و کمکی دراین باره دریغ نکرده اند سپاس گذاری کرد و آرزومندم که دورۀ خشکسالی موجود که کمبود گونه های پرندگان درآن آشکار بود زودتر به پایان برسد».
جانشین فَرنشین(نایب رییس) یکی دیگر ازانجمن هایی که دراین گردهمایی باشنده بود نیز، به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید : « امروز تالاب بسیارستم کشیده (مظلوم) بود. مردم بومی آگاهی چندانی از زیستگاه ها ندارند و سیروس زارع به تنهایی نمی تواند کاری کند که مردم با تالاب و طبیعت آشتی کنند، ما به «زارع ها» نیازمندیم».
لیلا امامی، جانشین فرنشین انجمن دوست داران محیط زیست فارس دربارۀ این همایش می افزاید : « نخست باید از آموزش افراد بومی آغاز شود و دراین باره چیزهایی گفته می شد. زیرا آنان ناآگاه هستند. با این همه از نقاط توانمندی این گردهمایی، باشندگی خود مردم بود که به وسیلۀ انجمن زیست بومی آن منطقه، که جزء نخستین زنده کنندگان تالاب ها درکشورهستند انجام شد و همین می تواند آغاز گر این راه باشد».
امامی درپاسخ به این پرسش که چرا شمارانجمن های زیست بومی در چنین برنامۀ مهمی کم بود، می گوید : « ما سَمن های بسیاری را دراستان داریم که تنها درسیاهۀ (لیست) سازمان و بر روی کاغذ وجود دارند، ولی درکارهای اجرایی اثری از آن ها نیست. و بخشی از آن به این شوَند است که دردولت گذشته تنگناهای (محدودیت های) فراوانی وجود داشت و آنان کنار کشیدند و برخی نیز برتری دادند (ترجیح دادند) که درخانه باشند تا دردسری نداشته باشند».
این کُنشگر زیست بوم استان برای باشندگی دوبارۀ سمن های زیست بومی در میدان، ادامه می دهد : « نخست باید بگویم که واژۀ سَمن از دید من درست نیست و باید از واژۀ تشکل بهره برد. نهادهای دولتی بایسته (ضروری) است که تشکل ها را به این باور برسانند که فعالیت های آنان بازدارندۀ زندگی آنان نیست و دولت آن ها را درکنار خود ببیند و نه در برابر و روبه روی خود».
جانشین فرنشین انجمن دوست داران محیط زیست فارس در پایان می افزاید : « خشنودم که ایرانی ام و در ایران زندگی می کنم».
دبیر کارگروه زیست بوم انجمن مهرگان نیز، به ما می گوید : « درزیستگاه بین المللی «کمجان» پرندگان زندگی می کنند که ارزش ویژه (خاص) دارد که در فرجام می تواند به یک خواسته گیرایی (جذب) گردشگری دگرگون شود. زیستگاه های ایران به شوَند گیرایی های بسیاری که دارند درگسترۀ (سطح) جهانی هواداران فراوانی دارد».
لیلی محمد پورادامه می دهد : « بخشی ازخشک سالی تالاب ها به شوَند بی تفاوتی مدیران و مسوولان و بهره گیری نابُنادین (غیراصولی) مردم منطقه ازسرچشمه های (منابع) آب برای کِشت نمونه های محصول درگستره ای پهناور روی داده است. هرچند جوامع بومی می توانند درشکل گیری و رشد پیشرفت (توسعه) درمنطقۀ خویش، نقش بنیادین داشته باشند».
این کُنشگر زیست بوم استان پارس دربارۀ این همایش به ما می گوید : « برنامۀ امروز در واقع حرکت نمادینی بود که به وسیلۀ بانوان منطقه به زیبایی انجام شد که درعین حال بسیارتلخ بود. دیدن ترک های ژرف (عمق) در دل بختگان و تشنگی (عطش) سیری ناپذیرش، دردناک بود».
دبیرکارگروه زیست بوم انجمن مهرگان دربخش دیگری ازسخنانش می افزاید : « دراین گردهمایی، انگارکه مسوولان آمده بودند که یک دیگر را دلگرمی دهند (تشویق کنند). دراین برنامه دربارۀ زیست بوم و ارزش آن و نقشی که می تواند دریک منطقه انجام گیرد، کسی سخنی نگفت و برنامه ها چندان با همایش در پیوند نبود. درپایان برنامه هم شوربختانه (متاسفانه) انبوهی ازآوَندهای (ظروف) یک بارمصرف که برای پذیرایی از آن بهره گرفته شده بود بر روی زمین ریخته و رها شده، که چهرۀ زشت و ناخوشایندی را به نمایش گذاشته بود. مدیران و مسوولان این همایش دراین زمینه فرهنگ سازی نکردند. با توجه به این که همگی ما برای همین امر و پاسداشت زیست بوم گرد هم آمده بودیم».
محمد پورسخنانش را با سروده ای ازخود به فرجام می رساند : «پرنده ها می روند جای دگر آشیانه کنند / روا مدار بر آشیان خویش چنین ستمی».
سیروس زارع، کُنشگر و کارشناس زیست بوم و از برگذارکنندگان این همایش که در زنده سازی تالاب بین المللی «کمجان» کوشش های بسیاری را انجام داده است دربارۀ ارزش این تالاب به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید : « ارزش این تالاب بستگی به نوع نگاه مردم دارد که طی سال ها برای مردم هر منطقه و بخش پیچیده شده باشد و خود این نوع نگاه گزاره (تعبیر) دارد. آیا مردم فعالیت های توسعه ای و بازرگانی را مانند زیست بومی بینند و آن ها را همسو و همراه باهم هزینه کرده و گُستره های (عرصه های) کشاورزی و عمرانی را برابری دهند. می توان امید داشت که فشارها کم تر شود و اگر زیست بوم را قربانی توسعه کنیم، جایگاه تالاب ها و زیست بوم همین خواهد شد که امروز می بینیم و وجود دارد. آن چیزی که امروز داریم نتیجۀ سال ها ندانم کاری و اشتباهات است که ما هزینه ها را به سود آماج های (مقاصد) ناروای خود کرده ایم».
فرنشین انجمن گروه محلی احیاءکنندگان تالاب بین المللی «کمجان» ادامه می دهد : « آیا تاکنون بررسی کرده ایم که 30 تا 40 سال گذشته میزان بارش باران چه اندازه بوده است؟ این میزان از کمتر از 120 میلی متر تا 400 میلی متر اُفت و خیز(نوسان) داشته است. در 50 سال گذشته به کَرد (عملا) چند سال بختگان را خشک می بینیم؟ نیازی نیست برای نگاه ساده و دست فرسود (ملموس) کارشناس و استاد دانشگاهی بیاوریم».
این کارشناس و کنشگر زیست بوم می افزاید : « بختگان ازچه دهه ای کوچک شده (تحلیل رفته) و ازچه دهه ای خشکیده است؟ ما روی نوارخشک زمین منطقه ای که میانگین بارش آن 250 میلی متراست زندگی می کنیم. آیا نمی اندیشیم که بجای رها کردن طبیعت، می توانست نیرو بخشیدن سرچشمه های آبی زیرزمینی دربرتری (اولویت) جای گیرد تا این که سرچشمه های آبی را روی گسترۀ زمین پشت سدها وسازه های بتنی گرفتار و زندانی کنیم و دوسازندۀ (مولفه) آلودگی و تبخیر را به سرچشمه های آبی سربارکنیم؟ (تحمیل کنیم)
زارع دربخش دیگری از سخنانش می گوید : « روی رودخانه ای که کمابیش 270 کیلومتر درازا دارد با میانگین 250 میلی متر بارش، درساختِ سه سازۀ آبی ( سیوند- ملاصدرا و داریوش=درود زن) چه اندازه نگاه زیست بومی در این پروژه ها و طرح ها دیده شده بود؟ آوَرد رودخانۀ کورش (کُر) درسال کمابیش 2 میلیون مترمکعب بوده است. ذخیره و گنجایش سدهای سه گانه یاد شده روی سرشاخه های این رودخانه ها برابرهمگی گنجایش آورد آب رودخانۀ کورش بوده است».
سپاس از شما جناب اریا.
اینگونه حرکتها بسیار نیکو امید دهنده و نوید بخش می باشد،امید به اینکه تنها و تنها نمادین و برای نمایش نباشد از سوی فرنشینان جایگاه مدیریت زیست بوم کشور،البته کوشندگان و دوستداران راستین زیست بوم کشور که از هیچ کوششی فروگزار نمی کنند حسابشان جدا و بسیار ارزشمند است و این حرکتها و برنامه ها قطعن نشان از کوشش این عزیزان برای برگزاری برنامه هایی اینچنین دارد.
©1400 تارنمای مهرگان | طراحی و توسعه توسط آرامش گستر