راز«ذوالقرنین» آشکارشد
تارنمای فرهنگی مهرگان- گروه تاریخ - سیاوُش آریا *
تندیس انسان بالدارنامیدهشده(منسوب)به کورش بزرگ یکی ازنگارههای باستانی است که همواره موردکِشمکشِ(مناقشه)نویسندگان، پژوهشگران،رخدادنگاران و... بودهاست.برخی نیزآن رابا«ذوالقرنین»که درکتاب دینی مسلمانان(قرآن)آمدهاست یکی دانسته وگزارههای(تفسیرهای) فراوانی نیز به دست داده اند.این گمانه(فرضیه)که نخستین باربه وسیلۀ ابوالکلام آزاد،دانشمندهندی ارایه شد وازراه برگردان پارسی به وسیلۀ زنده یاد،باستانی پاریزی به درون کشورراه یافت با همۀ آوازه(شهرت)ومحبوبیتی که داردبه وسیلۀ بُنمایههای تاریخی و باستانشناسی مورد دفاع نیست و برپایۀ پندار واشتباهات تاریخی استواراست.
دکترعبدالمجید ارفعی پژوهشگرزبانهای باستانی(ایلامی-بابلی)،کسی که نخستین بارفرمان کورش بزرگ رابرگردان کرده درهمین زمینه به تارنمای فرهنگی مهرگان می گوید:«ما دردرازای تاریخ 13-14 تَن(نفر)به نامهای"ذوالقرنین"داشته ایم.نخستین بارمولانا آزاد،نویسندۀ هندی آن را پیشنهاد میکند واستاد پاریزی آن را گسترش میدهد.من به هیچ روی وارد این جُستارنمی شوم،زیرا تاریخ رابا استوره درآمیخته نمی کنم.ازدگرسو،پژوهشهای من دلگرم(متکی)به دانش است و این گمانه ازدید دانشی قابل دفاع نیست.ازدید زمانی هم بیش ازهزارسال با تاریخ هخامنشان فاصله دارد و من نظری نمیدهم».
اماعلی اسدی،باستانشناس با گرایش هخامنشی-ساسانی دراین زمینه چنین میگوید:«این جستاررا نویسندۀ هندی،آزاد درایران به میان آورد و پس ازآن مورد توجه برخی پژوهشگران قرارگرفت و بیشتربه شوَند(خاطر)این بودکه هم«کورش»وهم ذوالقرنین دارای آوازهای نیک در تاریخ و درقرآن هستند».
این سرپرست تیم کاوشهای پارسه(تخت جمشید)درتابستان 93 ادامه میدهد:«با اینسان ازدید من،"ذوالقرنینی" که درکتاب قرآن آمده بافت زمانی ومکانی دانستهای ندارد.یعنی روشن نیست درچه زمان و مکانی بوده است وهیچ اشاره روشنی هم به آن نشده است.گویا(ظاهرا)درادبیات عرب پیش ازاسلام به ذوالقرنین اشاره شده واین نهاده(موضوع)درقرآن هم آمدهاست».
دکتراسدی میافزاید:«بازگفتهایی(روایاتی)ازاین دست درتاریخ سدههای پیش ازاسلام درشبه جزیره عربستان آمدهاست.مانند داستان اَبرهه(پادشاه یمنی)که آهنگ(قصد)ویران کردن کعبه را داشت ودرقرآن هم داستان او وچگونگی نابودیش بازتاب داشته است.به گمان بسیارذوالقرنین نیزداستانی بوده که درمیان تازیان(اعراب)آوازه داشته ووابسته(مربوط)به همان تیره و به گمان بسیارجایگاه رویدادهای(حوادث)وابسته به وی،شبه جزیره عربستان است.هرچند ذوالقرنین وارون(برخلاف)اَبرهه،آوازهای نیک داشته وگویا پیامبرهم نبودهاست.داستان ذوالقرنین چنان درمیان بادهنشینان آوازه داشته است که درقرآن به پیامبرخطاب میشود که مردم ازذوالقرنین ازتو( پیامبر)میپرسندو ....این نشان میدهدکه بازگفت نامبرده درمیان تازیان آوازه ای بسیارداشته است.اگرکورش همان ذوالقرنین بود،میبایست این داستان ویا همانند آن درمیان ایرانیان نیز باب(رایج)بودهباشد.زیرا کورش درایران زاده شده وزیست کرد.درحالی که این بازگفت میان ایرانیان ناشناخته بوده است ودرزمان ایران ساسانی نیزکه نَسکهای(متون)نسبتا زیادی ازاین دوره به جا مانده،سخنی دراین باره به میان نیامدهاست».
این باستانشناس درادامۀ سخنان خودمیگوید:«ازهمین روی من باورمندم که این رخدادازمواردی است که بایددرعربستان روی داده باشد و کارکرد(عملکرد)وی نیزهمخوانی چندانی با کورش و زندگیاش ندارد و یک رخداد درونی و بومی تازیهاست».
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان،درقرآن مجید(سوره کهف، بند 83 تا 98)از«ذی القرنین»به گونۀ پادشاهی که خداوندهمه گونه کامیابی به او داده،سخن رفته است که ازسوی باختر(غرب)به سوی خاور(شرق)لشگر کشیده و آنگاه به قفقازرفته ودرآن جا سدی ساخته است تا بازدارندۀ یورش دودمان چینیان(یاجوج)ومغولان(ماجوج)شود.
آن چه دراین کتاب دینی آمده هیچ پیوندی با"کورش"ندارد.زیرا که وی درقفقازیه سدی نساخته وبا یویهچیها،که چهارسد(چهارصد)سال پس ازاو پا به صحنۀ تاریخ گذاردند،هیچ پیوندی ندارد و با مغولان که هزاروچند سدسال پس ازاو درتاریخ جایی بازکردند نیزپیوندی نداشته است.
باید دانست که به گفتۀ زنده یاد،شاپورشهبازی،مولانا آزادرا استادسامی به پاسارگاد فرامیخواند،ولی وی بیمارشده ونتوانست به آن جاسفرکند وهرگز آن نگاره را ندیده است و نبود آگاهیاش ازتاریخ هنرو بایستههای(الزامات)باستانشناسی وگزارههای تاریخی،شوَندی برآن شد که نتیجههایی بگیردکه ازدید باستانشناسی و تاریخ هنراستوارنیست.
*پژوهشگرتاریخ و فرهنگ ایران- کُنشگر(فعال)میراث فرهنگی،گردشگری وزیست بوم- دبیرانجمن مهرگان