به انگیزۀ دهم مهرماه، جشن مهرگان
تارنمای فرهنگی مهرگان- گروه جشن های ایرانی-بهرام روشن ضمیر*
مهرگان دومین جشن بزرگ، پس از نوروز بوده است. مهرگان را همچون نوروز باید جشنوارهای چندین روزه نامید. این جشن در شانزدهمین روز از هفتمین ماه، یعنی سدو نودوششمین روز سال، برابر با دهم مهرماه در گاهشمار کنونی ایران، برگذار ميشد و 6 روز به درازا ميكشيد. نخستین روز جشن را «مهرگان همگان» و واپسین روز را «مهرگان ویژه» مینامیدند.
از دید طبیعی، مهرگان در پایان فصل برداشت کشاورزی جای دارد و کیست که نداند، شادترین هنگامۀ سال برای کشاورزان همین زمان است. نکتۀ دیگر قرار گرفتن مهرگان در زمان اعتدال پاییزی است. جشن پاییزه همچون نوروز به هنگام برابر شدن اندازه روز و شب است. در نیمکره شمالی و در سرزمینهایی چون ایران که نه به قطب نزدیکاند و نه به استوا، آغاز بهار و آغاز پاییز، هوا معتدل و دلنشین است.
اگرچه نوروز هخامنشیان نه آغاز پاییز که در آغاز بهار بوده و درپارسه( تخت جمشید) برگذار میشده است؛ ولی این از اعتبار و ارزش و محبوبیت مهرگان نمیکاهد؛ چراکه از دریچه چشم یک کشاورز، اهمیت اعتدال پاییزی بیش از اعتدال بهاری است. شاید بتوان سال تحصیلی کنونی را نیز برگرفته از همین سال زراعی کهن دانست.
اهمیت مهرگان برای هخامنشیان چنان بود که به روایت کِتسیاس، تنها در این روز شاهنشاه اجازه داشت تا سر حد مستی بنوشد.
دقیقی چنین میسُراید:
گاه آن آمد که باد مهرگان لشگر کشد
دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد
چنانکه از گزارش فردوسی در شاهنامه و اسدی توسی در گرشاسبنامه بر میآید، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر بوده است.
فــریـدون فــرخ بـه گـرز نـبـرد
ز ضـحـاک تـازی بـرآورد گرد
نشست او به شاهی سر ماه مهر
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر (گرشاسبنامه، اسدی توسی)
مهرگان افزون بر اینکه پایان فصل برداشت و زمان استراحت کشاورزان بود، زمانی برای سِتاندن خراج و مالیات حکومتی نیز بود. نه تنها پیش از اسلام، بلکه پس از آن، دولتهای عرب و ترک و مغول با اینکه با فرهنگ بومی ایرانیان بیگانه بودند، دستکم به دلیل ستاندن خراج، مهرگان را به رسمیت میشناختند.
ملکا جشن مهرگان آمــــد
جشن شاهان و خسروان آمــد
تو جوانـمرد و دولت تو جـوان
مــی بر بخت تــو جـوان آمــد (رودکی سمرقندی)
مهر یا میترا در زبانهای باستانی هندوایرانی به معنای «فروغ، دوستی و همچنین پیوند» است. ایزد میترا را در ایران، خدای عهد و پیمان دانستهاند. میترا دارندۀ دشتهای فراخ یا چراگاههای گسترده بود و بزرگترین و محبوبترین خدای آریاییان دامدار و کوچگرد. میترا، مهمترین ایزد آریاییان بود که حتا پس از اصلاحات یکتاپرستانه زرتشت، فراموش نشد و جایگاه خود را در کنار اهورامزدا و آناهیتا به عنوان سهگانه مقدس تثبیت کرد. میترا و آناهیتا، یگانه خدایانیاند که شاهان هخامنشی در کتیبههای رسمی در کنار اهورامزدا به آنان اشاره کردهاند. مهر یا میترا، میتواند پیوندهای رازآمیزی با عرفان ایرانی و اسلامی داشته باشد. چه مفهوم مهر را عشق بگیریم و چه پیمان، دین، کیش یا آیین مهر که در ادبیات پارسی پس از اسلام بسیار پررنگ و درخشاناند، با ایزد میترا در ارتباطاند. در گاهشمار هخامنشی میترا، بَغ نامیده میشد و ماه هفتم سال را به یاد او «بگیادی» میخواندند. واژه بغ را در نامهایی چون بغستان یا بیستون و همچنین بغداد نیز میتوان یافت.
بنا بر سنگنوشتۀ بیستون، داریوش بزرگ در دهمین روز از ماه بگیادی یا مهرماه بر گئومات مُغ پیروز شده است. به گزارش هرودوت، از آن سال، ایرانیان آن روز را به نام روز «مگوفونی» جشن میگرفتند. شاید این پیروزی بزرگ سیاسی باعث شد تا داستان کهن فریدون و ضحاک در مهرگان جایگذاری شود. فریدون شاهنامه از بسیاری جهات، نمادی برای شخصیتهای غایب در این کتاب، چون کوروش و داریوش و همچنین ایزد میتراست.
فریدون چو شد بر جهان کامکار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی
بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر ماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بیاندوه گشـت از بدی
گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوریهـا بپرداخـتـنـد
به آیین، یکی، جشن نو ساختند
بـفـرمـود تا آتش افـروخـتـنـد
همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت
تنآسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
(شاهنامه فردوسی)
بنا بر گزارش ابوریحان بیرونی در التفهیم: «اندرین روز، فریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشناند بر کردار آنچ از پس نوروز بود ...» آری! پس از گذشت هزار سال، یک روز کم بود که کاوه آهنگر درفش کاویان برافراشت و قیامی مردمی بر ضد ضحاک ماردوش برپا کرد و فرمانروایی را به فریدون پیشدادی سپرد. زمانه فریدون از بهترین دورههای حماسی ایران در اوستا و شاهنامه و تاریخ های داستانی است. نمادی برای هنگامهای پرفروغ که پس از دورانی تاریک سر بر میآورد.
مهرگان در موسیقی باستانی ایران نام یکی از مقامها و لحنها بوده است. از روایتهای تاریخی خواندهایم که باربُد، موسیقیدان نامدار زمان خسروپرویز ساسانی برای هر روز و ماه از سال دستگاه و مقام و لحنی آفریده بود. خُلف تبریزی در برهان قاطع و فارابی، مهرگان را جزو 12 مقام و نظامی گنجوی در خسرو و شیرین، آن را یکی از 30 لحن موسیقی مینویسند.
واژگان «مهرجان» و «نِیروز» که معربشده مهرگان و نوروز است، اکنون در بسیاری از کشورهای عربزبان حاشیه خلیج فارس و برخی از کشورهای شمال آفریقا به مفهوم جشنواره یا فستیوال کاربرد دارد. رد پایی از آن را در شعر و ادبیات عربی سدههای سوم و چهارم قمری در آثار جاحظ و مسعودی میتوان یافت. حتا مأمون، خلیفه عباسی شخصا سرودهای برای این جشن برساخته و آن را زمانی برای مِی گساری شاهانه دانسته بود. سنت آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سالِ وَرز» در تقویم محلی کردان مُـکریِ مهاباد وجود دارد. همچنین در گاهشمار محلی پامیر در تاجیکستان از نخستین روز پاییز با نام نوروز پاییزی یاد میکنند.
از دیگر جشنها باید به مراسم «قالیشویان» در «مشهد اردهال» اشاره کرد. که در دومین آدینه مهرماه برگزار میشود و هر ساله میان هشتم و پانزدهم مهر در نوسان است.
چنانکه از نوشتارها و نگارهها برمیآید مردمان در این روز با جامههای ارغوانی بر گرد هم میآمدهاند؛ در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچهای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود، گل «همیشه شکفته» مینهادند و پیرامون آن را با گلهای دیگر آذین میکردند. در پیرامون این گلها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز مینهادند و گونههایی از میوههای پاییزی که ترجیحا به رنگ سرخ و زرد و ارغوانی باشد به این سفره اضافه میشد. میوههایی چون سنجد، انگور، انار، سیب، به، بالنگ، انجیر، زالزالک، ازگیل، خرمالو و تخمه و نخودچی. دیگر لازمههای سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا شمع، شکر، شیرینی و گلاب.
برخی پیشنهاد کردهاند که جوانان به جای برگذاری جشن عشق در روز ولنتاین، در مهرگان، این آیین را به جای آورند؛ چراکه اگرچه میترا، ایزد عشق ایرانزمین نیست، ولی از متون سانسکریت هندی با پیشینهای سه هزار ساله تا دیوان حافظ در بسیاری موارد، «مهر» و «مهرورزی» معادل پارسی واژه عشق و عاشقی بوده است.
پيش از اينت بيش از اين انديشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
(حافظ)
شاید «حلقه عشق» که در پیوند زناشویی و نامزدی دو نفر به کار میرود، نیز به میترا ایزد عهد و پیمان بستگی داشته باشند.
جشن پاییزه و پایان فصل دروی کشاورزی، ستایش و نیایش میترا، خدای چراگاههای گسترده و ایزد پیمان یا داستان پیروزی کاوه آهنگر و فریدون بر ضحاک ماردوش، همه و همه بهانههاییاند برای شادمانی و همبستگی مردمان این کشور بزرگ و کهن. کشور ایران.
ما خواهانیم که پشتیبان کشـور تـو باشیم
ما نمیخواهیـم از کشـور تـو جدا شـویـم
نمیخواهیم از خانه خود جدا شـویـم
مباد جــز این ای مـهر نیـــرومنــد
(اوستا، مهریشت)
یاری نامه ها :
ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه عن القرون الخالیه برگردان اکبر دانا سرشت،
بیرونی (۱۳۶۷)؛ التفهیم؛ به تصحیح همایی؛
هاشم رضی، گاهشماری و جشنهای ایرانی
گردیزی (۱۳۶۳)؛ تاریخ گردیزی، تصحیح عبدالحی حبیبی
مری بویس (۱۳۷۴)؛ تاریخ کیش زرتشت
راوندی، مرتضی؛ تاریخ اجتماعی ایران
*پژوهشگرتاریخ وفرهنگ ایران- پژوهشگر جشن های ایرانی- کُنشگر(فعال) فرهنگی تهران