تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه میراث فرهنگی – سیاوُش آریا*
محوطۀ اَرزشمند و کم تر شناخته شدۀ «تُلِ قلعۀ پُل فَسا» یکی از دژهای ساسانی شهر شیراز است که در دوران اسلامی نیز زیست خود را دنبال کرده و بناهایی به آن اَفزوده شده است. با این همه،یادگار ساسانیان در یکی دو دهۀ گذشته با ویرانی های گسترده ای همراه بوده و بخش هایی از عَرصۀ آن در دهۀ هشتاد خورشیدی به بهانۀ پهن کردن خیابان از میان رفته است. اما ویرانی ها همچنان دنباله دارد و در بهمن ماه امسال نیز، بینندۀ ویرانی بسیار گسترده بر روی عَرصۀ آن هستیم.
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، محوطۀ بی همتا و اَرزشمند نامدار به «تُل قلعۀ پُل فَسا» را کم تر کسی در شهر شیراز می شناسد و از آن بازید کرده است. حتا در میان باستان شناسان جوان و دوست داران تاریخ و فرهنگ ایرانی نیز بسیار ناشناخته است و به جز اَندک اَفرادی، آن را از نزدیک ندیده اَند. اما این محوطۀ اَرزشمند که تاریخ شکوهمند شیراز کهن را روایت می کند در سراشیبی نابودی کامل جای گرفته و نهادها و اُرگان های گوناگون دولتی و حتا مالک زمین های پیرامونی آن به بهانه های نادرست به عَرصه و حریم درجه یک آن دست درازی (تجاوز) و بخش های بزرگی از آن را ویران کرده تا تاریخ کهن شهر شیراز برای همیشه نابود شده و از صفحۀ روزگار و چهرۀ تاریخ پاک و زِدوده شود!
داستان آن هنگام تلخ تر و اَندوه بارتر خواهد شد که بدانیم تا کنون هیچ کار پژوهشی و علمی و مطالعه های باستان شناختی بر روی محوطه اَنجام نشده است و تنها بررسی سطحی و کوچکی برای ثبت ملی آن در اوایل دهۀ هشتاد خورشیدی اَنجام گرفته است که این هم دارای ایراد است. زیرا دیرینگی دژ(قلعه) را در پروندۀ ثبتی آن دوران اسلامی و صفویه نگاشته اَند! این درحالی است که برپایۀ سفال های سطحی موجود که به فراوانی نیز قابل دیدن است، اَفزون بر سفال های دورۀ اسلامی با سفال های ساسانی نیز برخورد می کنیم. همچنین چاه دستکَند موجود بر بلندای دژ از آنِ دورۀ ساسانیان است و می توان آن را از جای تیشه و اَبزار به کار رفته در تراش سنگ ها و با پژوهش های باستان شناختی دریافت. از سویی، در بررسی ها و بازدیدهای نگارنده به گمان فراوان به سنگ نگاره ای نیمه تمام از اواخر دورۀ ساسانیان برمی خوریم که تا کنون ناشناخته بوده و حتا کارشناسان میراث فرهنگی استان از آن آگاهی نداشته اَند.
ویرانی بخشی از عَرصۀ «تُل قلعۀ پلِ فسا» در شیراز
اما در اوایل دهۀ هشتاد خورشیدی ادارۀ راه و شهرسازی به بهانۀ پهن کردن خیابان، بخشی از شمال خاوری (شرقی) محوطه را نابود کرد تا بار دیگر بینندۀ دست درازی نهادها و اُرگان های دولتی به بهانه های آبادی و عمران شهری باشیم و مسولان فرهنگی و مدیریت شهری نیز، همگی سکوت پیشه کردند تا تاریخ کهن شهر شیراز بر باد رود!
ولی این همۀ داستان پرغصه و تکراری نابودی یادمان های تاریخی و ملی شهر شیراز نیست. زیرا در همین امسال نیز، در بخش های گوناگونی از محوطۀ «تُلِ قلعۀ پُل فَسا» بینندۀ دست درازی (تجاوز) گسترده و آشکار بوده و هستیم و همچنان نیز این دست درازی ها دنباله دارد. ادارۀ راه و شهرسازی در بخش شمال باختری(غربی) محوطه (از سمت جادۀ کوار) با دست درازی های گسترده در بهار و تابستان و زمستان امسال که نگارنده در بازدیدهای میدانی خود نگاره های (تصاویر) آن را ثبت کرده است، بخش بزرگی از عَرصۀ یادگار ساسانیان را نابود کرده و آسیب های بسیار بزرگ و برگشت ناپذیری را برجای گذاشته است که دل هر دوست دار تاریخ و میراث ایرانی به درد می آید و اَشک از چشمانش روان خواهد شد. از سویی، این دست درازی ها در چند روز گذشته شتاب بیشتری گرفته و دنباله دارد. گویی دست هایی برآنند تا تاریخ و سرگذشت کهن شهر شیراز را از صفحۀ روزگار پاک کنند تا دیگر تاریخی در این بخش از شهر وجود نداشته باشد که بخواهیم به آن بِبالیم و برای فرزندان خود روایت کنیم.
حفاری های غیرمجاز گسترده بر روی «تلِ قلعۀ پل فَسا»
دست درازی ها در دژ تاریخی و فرهنگی نامدار به «تُل قلعۀ پُل فسا» در شهر شیراز در همین جا پایان نمی یابد و سوداگران بیمار و فرومایۀ اَموال تاریخی و فرهنگی به بهانه های پوچ و خیال اَنگیز یافتن گنجی که هیچ وجود خارجی ندارد با کَند و کاوهای غیرمجاز گسترده بر روی تپه و محوطه و در جای جای آن نشانه های نابخردی و بی فرهنگی خود را برجای گذاشته اَند و آسیب های برگشت ناپذیری را بر پیکرۀ تاریخ کهن شهر شیراز وارد آورده اَند. کند و کاوهای غیرمجازی که عمق آن ها نیز تا چندین متر می رسد و تیشه ای است به ریشۀ میراث ملی و تاریخی شهر شیراز که آرام آرام نشانه های هویتی و کهن خود را یکی پس از دیگری از دست می دهد تا ما همچنان بیننده و نظاره گر آن ها باشیم!
جاده کشی بر بلندای تپۀ «تُل قلعۀ پل فَسا»!
محوطۀ تاریخی «تُل قلعۀ پل فَسا»ی شیراز، امروزه همانند کودک یتیمی می ماند که بی کس و تنها است و همه آن را فراموش کرده اند. زیرا جاده کشی های گسترده بر بلندای تپه که از چندین سال پیش آغاز شده و همچنان نیز دنباله دارد ساختار محوطه را به هم ریخته و آسیب های بزرگ و برگشت ناپذیری را برجای گذاشته است که دیدن آن ها چیزی جز اَندوه و شرم و نگرانی برجای نمی گذارد. همۀ این رخدادها در حالی اَنجام گرفته است که هنوز این محوطۀ تاریخی ناشناخته است و هیچ گونه پژوهش و کاوش های باستان شناختی برای تعیین تاریخ و دیرینگی دقیق و کاربردهای اصلی و کهن آن و پرسش های فراوان دیگر برجای مانده است. پرسش هایی که می تواند تاریخ شکوهمند و کهن شهر شیراز را روایت کند و گاه حتا تاریخ را جا به جا کند.
تجاوز به عَرصۀ «تُل قلعۀ پُل فسا» همچنان دنباله دارد
اما دست درازی ها به تپۀ «تُلِ قلعۀ پُل فَسا» همچنان در بخش های گوناگون دنباله دارد. ادارۀ راه و شهرسازی در بخش شمال باختری و ورودی به جادۀ شهرستان کوار با بیل مکانیکی و لودر به جان عَرصۀ آن اُفتاده و بخش گسترده ای از تاریخ کهن شهر شیراز را زیر تیغه های ماشین آلات سنگین خود لِه و لگدمال کرده است و روشن نیست که چه برنامه ای در پیش دارد و چه آرمانی را دنبال می کند. زیرا در این بخش نیازی به پهن کردن جاده نیست و در بازدید میدانی نیز می توان آن را فهمید. هرچند که، بر پایۀ قانون دست درازی به یادمان ملی با هر بهانه ای ممنوع بوده و تخلف به شمار می آید و قانون گذار برای آن نیز جرم اِنگاری کرده است.
با این همه، دست درازی ها بر روی عرصۀ یادگار ساسانیان در همین جا پایان نمی یابد و داستان غم اَنگیز ما همچنان دنباله دارد! زیرا مالک یکی از زمین های پیرامونی این دژ تاریخی و ملی که هویتی آشکار نیز دارد با دست درازی به عَرصۀ «تُلِ قلعۀ پُل فَسا» بخشی از آن را ویران کرده و به آن آسیب رسانده است که با رفتن نگارنده به ادارۀ یگان حفاظت میراث فرهنگی استان و آگاهی رسانی، خوشبختانه مامور گشت یگان حفاظت میراث فرهنگی شهر شیراز توانسته است به گونۀ موقت تا تعیین تکلیف از دنبالۀ کار آن پیشگیری کند. ولی اگر بخواهیم به دست درازی ها و دشواری های «تلِ قلعۀ پل فَسا» بیشتر بپردازیم باید به گفته ای " مثنوی هفتاد مَنی را باید نگاشت" که در این جا نمی گنجد و نابخردی اَفراد و برخی از نهادها را پایانی نیست.
در پایان نیز تنها به یک مورد دیگر از دست درازی ها اِشاره می کنیم و پروندۀ این داستان غم اَنگیز و اَندوه بار و پرتکرار نابودی یادمان های تاریخی و فرهنگی را بدون بسته شدن به اَفکار همگانی (عمومی) و دلسوزان میراث فرهنگی می سپاریم تا شاید و شاید بتوان از دنبالۀ آسیب ها پیشگیری کرد. در بخش دیگری از آسیب رسانی به یادگار ساسانیان، منطقۀ هفت شهرداری شیراز بر پایۀ تابلویی که چندین سال پیش بر روی عَرصۀ «تُلِ قلعه پل فَسا» نصب کرده است در آن جا جنگل کاری کرده و اِقدام به کاشت درختان بی شماری نیز بر روی عَرصۀ یادگار ملی که برپایۀ قانون ممنوع بوده و تخلف به شمار می آید، کرده است که به لایه های باستان شناختی محوطه آسیب رسانده است.
نیاز به یادآوری است که بر پایۀ مادۀ 558 قانون تعزیرات، هر کس به تمام یا بخشی از بناها، اماکن، محوطه ها و مجموعه های فرهنگی تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، یا تزیینات، ملحقات، تاسیسات، اشیاء و لوازم و خط ها و نقش های منصوب یا موجود در اماکن نام برده که مستقلا نیز واجد حیثیت فرهنگی – تاریخی یا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد، اَفزون بر جبران خسارت وارده، به زندان از یک تا ده سال محکوم خواهد شد.
یک باستان شناس : محوطۀ «تُل قلعۀ پل فَسا» از آنِ دوران ساسانیان است
علی رضا جعفری زند، باستان شناس با گرایش دوران تاریخی که از نزدیک محوطۀ «تُل قلعۀ پل فَسا»را دیده است دربارۀ دیرینگی آن به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : «بر پایۀ سفال های موجود در سطح محوطه و تپه باید «تُل قلعۀ پل فسا» را ساسانی به شمار آورد. همچنین چاه آب دستکَند بر بلندای تپه از آن دورۀ ساسانیان است».
دکتر جعفری زند در پاسخ به این پرسش که، باروی(برج) به جا مانده بر روی تپه از آنِ چه دوره ای است، گفت : «باروی به جا مانده بر بلندای تپه از آنِ دورۀ اسلامی و صفویه است و نشان می دهد که این دژ در دورۀ اسلامی نیز زیست خود را دنبال کرده و مرمت و ساخت و سازهایی در آن انجام شده است».
بازشناسی «تُلِ قلعۀ پل فَسا»
این تپه مُشرف به جادۀ شیراز – فسا و پیروزآباد و جهرم جای گرفته است. دیواری به بلندای 3 متر گوشۀ خاوری(ضلع شرقی) تپه را محصور کرده که آثار و بقایای آن هنوز به چشم می خورد. بارویی در بخش شمال خاوری تپه هنوز پابرجاست که این بارو هم اینک به بلندای 2 متر و نیم هنوز برجای مانده است. دیوار گوشۀ خاوری تپه دارای سوراخ هایی است که به گمان فراوان برای حفاظت از دژ ساخته شده است. درازای این دیوار 50 متر و با مصالح لاشه سنگ و ملات و گچ برپا شده است. درون باروی موجود با خاک پر شده است. این تپه بر روی ارتفاعات منطقه ساخته شده و به گمان زیاد دیواری دور تا دور تپه را محصور می کرده که تنها گوشۀ خاوری آن برجای مانده است. کاربری آن به گونۀ نظامی، مسکونی بوده است. زیرا که در چهار سوی آن چهار بارو برای دیده بانی وجود داشته است که تنها آثار و بقایای یک باروی آن به جا مانده است. هم اینک این محوطه به گونۀ تَلی از خاک با یک بارو و دیوار چشم اَنداز منطقه شده است. از ویژگی های این اثر موقعیت راهبردی(استراتژیکی) و شکوه و بزرگی (عظمت) آن است.
این دژ تاریخی – فرهنگی با نام «تُلِ قلعۀ پُل فَسا» در تاریخ 12 بهمن ماه 1381 خورشیدی و با شمارۀ 7219 به ثبت ملی رسیده است.
نگاره های زیر را که در بهار، تابستان و بهمن ماه امسال گرفته شده است، ببینید :
بیل مکانیکی در بخش شمال غربی دژ سرگرم تخریب عرصه است. نگاره بهمن ماه 1402
تخریب یادگار ساسانیان و پاک شدن تاریخ کهن شیراز. نگاره بهمن 1402
تخریب گسترده در بخش شمال غربی و عرصه تل قلعه پل فسا. نگاره بهمن ماه 1402
تخریب عرصه و بدنۀ تپه در بخش شمال باختری
جاده کشی بر روی قلعه در سال گذشته، نشان از نبود نظارت ها است
حفاری های غیرمجاز قاچاقچیان بر روی بلندای تپه ملی
جاده کشی بر بلندای تپه و تخریب اثر ملی جای شگفتی دارد
بخش هایی از قلعه در بلندای تپه در بخش شمال غربی
آتش زدن لاستیک خودرو بر روی آثار تاریخی و باروی قلعه
تنها باروی برجای مانده از قلعه که مربوط به دورۀ صفویه است
چاه دستکَند مربوط به دورۀ ساسانیان بر بلندای تپه خودنمایی می کند
ساخت و ساز چسبیده به عرصه اثر ملی
ساخت و سازها در حریم درجه یک و ممنوعۀ تل قلعه پل فسای شیراز
درختکاری بر روی محوطه تاریخی و ملی برپایه قانون تخلف بوده و جرم به شمار می آید
نهال کاری گسترده بر روی عرصه اثر ملی ممنوع است
بدون شرح...!؟
به گمان فراوان سنگ نگاره ای نیمه تمام از اواخر دورۀ ساسانیان است که تا کنون از نظرها پنهان مانده است
*پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی – خبرنگار آزاد – کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم – راهنمای گردشگری – دبیر اَنجمن مهرگان