محوطه مقدس پاسارگاد، اثری ارزشمند، ولی ناشناخته

شنبه 21 مهر 1403





محوطه مقدس پاسارگاد، اثری ارزشمند، ولی ناشناخته



 

 

 

 

 





تارنمای فرهنگی مهرگان گروه گردشگری سیاوُش آریا*

 

 

 

سکوهای نیایشگاه در میراث جهانی پاسارگاد که به محوطۀ مقدس نیز نامدار است، بخشی از آثار تاریخی به جا مانده از دورۀ شکوهمند هخامنشیان و مجموعۀ باستانی پاسارگاد است که دارای ارزش بسیار فراوانی نزد کارشناسان و پژوهندگان است. اما برای تودۀ مردم بسیار ناشناخته بوده و کمتر معرفی شده است.

 

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، درگوشۀ شمال باختری (غربی) جلگۀ مرغاب «محوطه مقدس» جای دارد که در پشت تپه های مُشرف به آرامگاه منسوب به کمبوجیه جای گرفته است. در این جا یک بلندی مستطیل شکل و پله دار و با ارتفاع کم، بر یک جفت سکوی سنگی که نیایشگاه بوده، نمایان است. محوطه مقدس در واقع، بخشی از مجموعۀ میراث جهانی پاسارگاد و از آنِ اوایل دورۀ هخامنشیان است. با این همه، امروزه محوطه مقدس در بیرون از مجموعۀ تاریخی پاسارگاد جای گرفته است. از همین روی، نزد تودۀ مردم و مسافران و گردشگران بسیار ناشناخته بوده و کمترکسی از آن بازدید کرده است. حتا بیشتر افراد علاقه مند به تاریخ و فرهنگ ایرانی و راهنمایان گردشگری که از محوطه مقدس آگاهی کامل دارند، به سبب بیرون بودن از مجموعۀ باستانی پاسارگاد و مسیر دورتر آن و نبود راه دسترسی مناسب که باید از آبادی و روستاها گذر کرد، هنوز نتوانسته اند از نزدیک این یادگار ارزشمند هخامنشی را ببینند.

در دنبالۀ گزارش کوشش شده است با زبانی ساده محوطه مقدس مورد شناسایی (معرفی) علمی قرار گیرد.

 

 

 


محوطه مقدس، نیایشگاه سنگی هخامنشیان

 

 

 

دو سکو در انتهای باختری دیوار دفاعی دیده می شود که به عنوان دو ساختار جداگانه (مجزا)، سبب تفسیر و گزارش های بسیار ناهَمسانی (متفاوتی) گشته است. هرچند یکی از آن ها پله دار بوده، ولی این دو سکو از دیگر جهت ها نیز تفاوت دارند. بیشتر کارشناسان آن ها را به یک نگرش (منظور) اِنگاشته اند. «اومِستِد» آن ها را دو مهراب (محراب) برای خدایان قبیله ای، اهورامزدا و آناهیتا می داند. «گیرشمَن» باور دارد که با در نظر گرفتن مهراب سوم کشف نشده ای در جای دیگر، این آثار به تثلیث (سه بخش کردن) خدایان : اهورامزدا، مهر و آناهیتا در پیوند است. آندره گدار می گوید، آن ها به عنصرهای سِپَند (مقدس) یعنی آتش و آب پیشکش شده اند.

 

نکته های فنی موجود در سنگ تراشی این سکوها بیانگر وابستگی آن ها به دورۀ فرمانروایی کورش بزرگ است. در حقیقت پیوندی جغرافیایی میان این سکوها (واقع در گوشۀ شمال باختری جلگۀ پاسارگاد) و آرامگاه کورش (گوشۀ جنوب باختری جلگه) یافت می شود. چُنین می نماید که پیش از کورش مهراب های سنگی پله دار در میان ایرانیان رسم نبوده و کشتارگاه ها (مذبح ها) یا نیایشگاه ها را از خشت می ساختند. چنان که در تپۀ نوشیجان همدان می یابیم، ولی از زمان کورش به این سو، مهراب های سنگی رسم شده است.

 

دربارۀ کاربرد این دو سکوی سنگی دیدگاه های گوناگونی بیان شده است، ولی با نگرش به این حقیقت که بر روی آرامگاه داریوش بزرگ و جانشینانش، صحنۀ نیایشی نقش شده که شاهنشاه هخامنشی در حالت نیایش بر سکویی ایستاده و رو به سوی آتشدانی دارد که در جلو او بر سکوی پله دار دیگری جای گرفته، روشن است که در این جا هم، یک سکو (یعنی سکوی پله دار جنوبی) برای بالا رفتن نیایشگر از آن وجود داشته و سکوی بی پلۀ شمالی برای جای دادن یک آتشدان فلزی بوده، که بر آن آتش جاویدان وَرجاوند شعله می کشیده است.

 

در 123 متری باختر آتشدان ها، سکوی مستطیل ریختی دیده می شود که چند پله ای بوده و گویا (ظاهرا) روزی دیواری پیرامونش را فرا می گرفته است. آثار پلکان سنگی، دیوار و کف آجری در این جا پیدا شده و چنان می نماید که آن جا سکویی به درازای 72 متر، پهنای 40 متر و به همراه چند پله بر روی تپه ای مصنوعی برآورده بودند که همانند صفه ای بی سقف برای نیایش و آیین های (مراسم) تشریفاتی به کار می رفته است. آجرهای به کار رفته در این جا از آجرهای معمولی دورۀ هخامنشی کوچک ترند و به گمان فراوان تازه تر(متاخرتر). از همین روی، پدیداری این نیایشگاه را باید به دورۀ پس از هخامنشیان نسبت داد که بار دیگر بیانگر اهمیت مجموعۀ پاسارگاد پس از دورۀ هخامنشیان است.

 

 

 

معماری سکوهای نیایشگاه در محوطه مقدس

 

 

 

مکعب مرکزی سکوی جنوبی از یک تکه سنگ آهکی سپید رنگ میان تهی تشکیل شده که بلندایی نزدیک به دومتر و 16 سانتی متر داشته و مساحت پایۀ آن دو متر و 43 مترمربع است. لبۀ پایینی آن با پله ای به پهنای 9 سانتی متر و بلندای 35 سانتی متر، و لبۀ بالایی آن با یک جفت پله پرداخت نشده شیاردار روشن می شود که بالاترین پله طرح نامنظمی دارد. با داوری از نمای پله پله درونی این تکه سنگ سپید رنگ، و همچنین وجود شماری سوراخ عمیق برای بست های عمودی در بسیاری از نقطه ها و سطح بالایی این سنگ یکپارچه، این بخش از سکو برای تحمل درپوشی از سنگ آهکی مشکی رنگ سه اَشکوبه (طبقه) طراحی شده بوده است. این تزیین همتراز با زمین، با پدیداری حاشیه ای از سنگ مشکی رنگ با پرداخت برجسته (صیقل عالی) هماهنگ شده، که هم پایه و هم پله ها را در برمی گرفته است. این حاشیه با پایه های کوچک برجسته ای به اندازۀ 70*52 سانتی متر نمایان می گردد.

 

کاربرد دقیق چنین پایه های کوچکی در گوشه ها اَسرارآمیز است، تنها طبیعت پرداخت سطح آن ها نشان می دهد که هرکدام باید نگهدارندۀ یک شِیی سنگی منفرد بوده باشند. شالودۀ سکوی جنوبی در برگیرندۀ یک تا سه تکه سنگ بزرگ است که در زیر مکعب اصلی، نزدیک به 90 سانتی متر عمق قرارگرفته است. در شمال این سکو کاوش های ما بقایای کف فرش شده خشنی را نشان داد که به گمان فراوان سطح اصلی کار بوده است.

 

سرانجام دربارۀ گاهنگاری این اثر و پیوند احتمالی آن به کورش، کم تر نشانی وجود دارد که بُنیادگذار دیگری را برای چنین ساختار خوش ریخت و زیبایی معرفی کنیم. تنها نبود (فقدان) کامل بست های فلزی دور از انتظار است. ولی وارونه این مورد ویژه، هیچ نشانی از شانه سنگ تراشی دیده نمی شود و خیز هریک از پله های هشت گانۀ آن 27 سانتی متر یعنی برابر بلندای پله های دیگر بناهای موجود در پاسارگاد است.

 

سکوی شمالی به چند سبب نسبت به قرینۀ جنوبی خود، اثر سراسر ساده ای به شمار می آید. بخش بالایی آن بدون شیار است، بخش مرکزی آن به جای یک تکه از سه تکه سنگ تشکیل شده و سرانجام حاشیه سنگ مشکی صیقل دار آن به نظر بدون گوشه های برجسته است. به هر حال، بندهای ظریف سنگ های آن از یک نظر نشانگر استاندارد بالای سنگ تراشی آن است و سطح بالایی بدون پرداخت آن، احتمال افزودن درپوشی از سنگ مشکی رنگ را پدیدار می کند.

 

در پایان جُستار محوطه مقدس، با بررسی بیشتر در نقطه های عمومی ما می توانیم اظهار کنیم که کورش بزرگ سازندۀ احتمالی دو سکو بوده و بناهای مذهبی وی در این منطقه، محدود به آن دو اثر ساده بوده است. افزون بر آن، روشن است که کورش بیشتر همان نوع آتشدان سنگی را به کار گرفته که در سنگ نگاره آرامگاهی داریوش دیده می شود. و این که کورش همانند داریوش و جانشینان او، یک سکوی سه اَشکوبه برقرار کرده تا در برابر یک مهراب  با فاصلۀ اندکی نیایش کند.

 

در فراهم سازی این گزارش از کتاب ارزشمند پاسارگاد، نوشتۀ زنده یاد «دیوید اِستروناخ» و راهنمای جامع پاسارگاد، نوشتۀ شادروان پِروفسور شاپورشهبازی بهره برده شده است.

 


نگاره های زیر در دو تاریخ گوناگون، خوردادماه 1398 و شهریورماه 1399خورشیدی گرفته شده است، آن ها را ببینید :

 


 


نگاره خوردادماه سال 98 که کارگاه مرمت برپا بوده است


نگاره سال 99 پس از ساماندهی و مرمت سال گذشته


مرمت ها و ساماندهی پلکان نیایشگاه! نگاره شهریور ماه 99


پادشاهان از روی این پله ها بالا رفته و روی سکوی اتاقک مانند ایستاده و در برابر آتش جاویدان نیایش می کردند


پادشاهان هخامنشی روی این بخش از اتاقک که بالاترین بخش است ایستاده و در برابر آتشی که روی اتاقک روبرو بوده نیایش می کردند


این پلکان به اتاقک نیایشگاه وصل و چسبیده بوده است که در زمان ناروشنی از هم جدا شده اند


وضعیت اتاقک بزرگتر پله دار و نیایشگاه. خوردادماه سال 98


نگاره خوردادماه سال 98


این بخش از اتاقک بزرگتر نیاز به مرمت و بهسازی دارد. نگاره شهریور 99


نگاره شهریور سال 1399


نگاره خوردادماه سال 98


نگاره شهریورماه سال 99


اتاقکی که به گمان فراوان آتش ورهرام و ورجاوند بر روی آن گذاشته می شده است. نگاره خوردادماه 98


حذف گلسنگ ها وعوامل بیولوژیکی امری ضروری است که باید در دستور کار مسوولان میراث جهانی پاسارگاد قرار گیرد. نگاره سال 98


شناسایی و رفع انبوه گلسنگ ها در نیایشگاه های محوطه مقدس میراث جهانی پاسارگاد امری ضروری است. نگاره سال 99


درون اتاقک کوچکتر که آتش بر روی آن قرار می گرفته است. نگاره شهریور سال 99


بر طرف کردن رطوبت و سیاهی درون اتاقک نیایشگاه و سکوی کوچکتر باید از سوی مرمتگران حرفه ای با ارایه طرح و تایید پژوهشکده مرمت در دستور کار باشد. نگاره سال 98

 










 

 

*پژوهشگرتاریخ ایران و میراث فرهنگی خبرنگار آزاد راهنمای گردشگری کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم دبیر انجمن مهرگان

 



1399/09/21
بازدید : 1785


دیدگاه ها

محمد علی ارجمند

بسیار عالی و سپاسگزارم از اطلاعات خوب و مفید در رابطه با این اثر ناشناخته

نازنین محمدی

بسیار عالی. سپاس فراوان از اطلاعات خوب و مفید از این اثر کمتر دیده شده.

دیدگاه خود را بنویسید