تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه فرهنگ و هنر، بخش خنیاگری – مارال آریایی*
درکنار برج آزادی زیرگذری با نام مجتمع فرهنگی ایران سرا وجود دارد که با جایگیری غرفههای فراوانی، هنرمندانی را از رشتههای گوناگون به خود جذب کردهاست.
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، درمجتمع فرهنگی ایران سرا غرفه های منبت، شیشه، سفال، نقاشی، چرم و کلاس های آموزشی وجود دارد که بسیاری را شیفتۀ یادگیری هنرهای ایرانی کرده است. یکی از این غرفه ها ویژۀ ساخت سازهای تار و تنبور است که هنرمند آن در محیطی به دور از سر و صدای بیرون در سکوت سرگرم ساخت سازهای ایرانی است.
چیدمانی متفاوت با انواع سازها و آثار زیبای دیگر آدمی را از فضای برج آزادی و غرفههای دیگر زیرگذر کَنده و محو تماشای یکایک آنان میشود. مهدی حبیبی، استاد سازسازی اَفزون بر مهارت بالا در ساخت ساز، کار خود را نیز نیک میشناسد. پس از گشت و گذاری در کارگاه به پای سخنانش نشستم. وی هر پرسشی را با بردباری و کامل پاسخ داد.
مهدی حبیبی در نورروز سال 1352 خورشیدی در شیراز زاده شده است. خانواده وی نیز گرایش به هنر داشته و برادر بزرگ تر او، خط کار میکرده و برادر دیگر نیز، با فلز آثارهنری میآفریده است. حبیبی هم از 12 سالگی به هنر روی آورد و با فلزات برادرش گردنبند و زیورآلات میساخت. همۀ هَموُندان (اعضای) خانواده دوست دار نقاشی بودند و به گفتۀ وی در خون خانواده جریان داشت. استاد حبیبی هم اینک نزدیک به ده سال در تهران سرگرم ساخت سهتار و تنبور است.
از چه زمانی به هنر چوب گرایش پیدا کردید؟
مهدی حبیبی در پاسخ گفت : « از دورۀ راهنمایی کار با چوب را آغاز کردم. سال 66 ـ 65 نخستین کارهای چوبی اَم را ساختم که هنوز به یادگار دارم. سال 1370خورشیدی منبت و معرق را شناختم و از سال 75 آن را آموزش میدادم».
نخستین سازش حرفهای شناخته شد
شما که از نوجوانی به هنر چوب پرداختهاید، دانشآموختۀ چه رشتۀ تحصیلی هستید؟
حبیبی گفت : «بیگمان پیوندی با هنر چوب ندارد، ولی من امروز از آن بهره میگیرم؛ دانشآموختۀ شیمی در هنرستان هستم. اکنون در ساختن ساز و رنگها نیک میدانم رنگها چه تاثیری بر چوب دارند».
وی در دنبالۀ سخنانش گفت : «سال 1377 به پیشنهاد و با کمک آموزشهای استاد رشیدی سازندۀ ساز، نخستین سهتارم را ساختم که بهعنوان ساز حرفهای شناخته شد. سپس تنبور ساختم، آن هم پذیرفته شد.
ساز حرفهای سازی است که توانایی اجرا بر روی سِن یا ضبط استودیو را داشته باشد. استادم گفت تاکنون چنین پیش نیامده که کسی نخستین سازش تا این انداره با کیفیت ساخته باشد؛ بهتر است کارهای دیگر را کنار بگذاری و به دنبال ساخت ساز بروید.
من هم ساختن ساز را ادامه دادم و نخستین مدرک سازسازی را سال 1378 گرفتم و سال 1393 نشان ملی را در ساخت سهتار دریافت کردم. از آن پس تاکنون سرگرم ساخت تنبور و سهتار هستم».
فرق سازهای حرفهای و مشقی
آن گونه که میبینم ساخت ساز کار آسانی نیست، با وجود شمار بالای هنرجو و نوازنده چگونه میتوان رسیدگی کرد؟
این سازندۀ سهتار و تنبور در پاسخ گفت : « در سازسازی دو گفتمان وجود دارد یکی ساخت سازهای مشقی که تولید کارگاهی هستند، بهگمان در ماه سی تا پنجاه هزار ساز تولید میشود. یکبار عکسی از کارگاهی دیدم که 2500 سازهای لاک نخورده در آن بهچشم میخورد.
گونۀ دیگری از سازها، ساز حرفهای هستند. سازی که توانایی اجرا در کنسرت و صحنه را داشته باشد و بتوان برای ضبط بهکار برد. برای ضبط آوای ساز بایستی ظریف و دقیق باشد.
ساخت ساز حرفهای را یکتَن نمیتواند بیش از 2 یا 3 تا در ماه بسازد. دستکم ده روز برای ساختش زمان میبرد. ابزارهایی که در ساخت ساز بهکار میرود در کیفیت آن نیز تاثیرگذار است».
پس این گونه سازها گرانتر خواهند بود؛ چه کسانی خریدار هستند؟
استاد سازندۀ ساز در پاسخ گفت : «خواه ناخواه بازار فروش ما جدا از سازهای دیگر است. کسانی که چند سال با ساز کار کردهاند و استادان به ما مراجعه میکنند. تفاوت بهای آن هم بسیار بالاست. سازهای مشقی از 70 یا 80 هزارتومان آغاز و تا دویست تومان میرسد، ولی سازی که ما درست میکنیم از یک و نیم میلیون تومان به بالاست».
چه تفاوتی میان ساز مشقی و حرفهای وجود دارد که به این تفاوت قیمت میانجامد؟
حبیبی گفت: «سازهای مشقی هم با دست درست میشود، ولی ریزبینی در آن کمتر است. برای نمونه ما باید ترکها را درست کنار هم جای بدهیم که زحمت بسیاری دارد.
چند بار سازی مشقی را باز کردم بین ترکها را با بتونه ساختمانی و حتا با گچ ایرادگیری کرده بودند. در حالی که ما باید ساز را بهگونهای بسازیم که درزها کامل به هم بچسبد تا بتواند سالها استوار بماند. حتا سازی که به شمال کشور، قشم و جزایری که نمهوا بالاست برده میشود، باید ماندگاری داشته باشد».
آیا روی آوای ساز هم تاثیر دارد؟
حبیبی با تکان دادن سر تایید کرد و گفت: « بله، در چوب برشی داریم که اکنون «آگوستیک» گفته میشود که وابسته به صدای ساز است. هر چوبی را نمیتوان برای ساخت ساز بهکار برد. باید از زاویهای ویژه چوبها برش بخورد که توانایی ایجاد و جابهجایی آوا را داشته باشد. شده که از میان سه ونیم تُن چوب، نزدیک 600 کیلو از چوبفروشی بیرون آوردهام و باقی پِرت کار شد. از همینروی، بهای چوبهای خریده شده هم بسیار بالا است. یک صفحه سهتار که خشکش 50 گرم وزن دارد بسته به کیفیتش 15 تا 40 هزار تومان بها دارد یعنی کیلویی 400 هزار تومان».
چه استادان بهنامی از شما تار خریدهاند؟
وی پاسخ داد که استادهای بهنام هیچگاه ساز نمیخرند، آن ها تنها ساز اَرمغان (هدیه) میگیرند. اگر سازت را برایت بفروشند، میان 50 تا 80 درصد برای خود سهم برمیدارند.
ساز مرا چهار استاد تراز اول، دیده و هیچ ایرادی برایش نگذاشتند. یک بار سازم را به یکی از استادان در پشت صحنه نشان دادم، ساز مرا گرفت و با آن اجرایش را برگزار کرد و ساز خودش را کنار گذاشت.
چوب توت بهترین چوب برای ساخت سازهای ایرانی
چه گونه هایی از چوب را برای ساخت ساز بهکار میبرید؟
حبیبی گفت: «به روش سنتی برای ساختن کاسه سازهای ایرانی و حتا ایران فرهنگی مانند افغانستان، تاجیکستان، عراق و حتا بخشهایی از پاکستان و ترکیه از درخت توت درست میکردند، یعنی قیچک، دوتار، تنبورک، تنبور افغانی، تار، دوتار، سهتار و ... همه کاسههایشان از توت ساخته میشد و حتا صفحهاش هم از درخت توت بود. برخی سازها جنس صفحه دگرگون شده است. برای نمونه هماکنون عود و بَربط صفحههایشان از کاج ساخته میشود. روزگاری این سازها از ایران خارج شد و بهعنوان سازعربی شناخته شد! و ساخت صفحهشان هم دگرگون گشت. صفحهای که بر روی گیتار گذاشته میشود از همین جنس است.
دسته سازها، بنا به جایی که ساز ساخته میشود، متفاوت است. برای نمونه در خراسان چوب عناب و زردآلو بسیار است و چون چوبهای استواری هستند از دیرباز دستۀ دوتار از عناب و زردآلو بود، ولی اکنون گردو نیز بهکار میبرند.
از کانون ایران به سوی کردستان چوب گردو بسیار است. دستۀ سازها و حتا کاسه و صفحه را از توت و گردو میسازند و از چوبهای دیگر برای آراستن ساز بهره میگیرند. به جز اسکلت اصلی ساز گاهی روی دسته را معرق میکنند، روی سرپنجه ساز برای آراستن از چوب شمشاد به کار میگیرند.
برای آراستن و زیبایی ساز از چوبهای رنگی همانند نارنج، شمشاد (رنگ سپید)، عناب (رنگ سرخ و نارنجی) و گاهی نیز استخوان جانوران بهره میگیرند».
تنبور، سازی به درازای تاریخ، ولی ناشناخته
استادان پرآوازۀ تنبور و سهتار نوازی که شما میشناسید را برایمان نام ببرید.
مهدی حبیبی در پاسخ به پرسش بالا گفت: «ساز تخصصی من تنبور است و استادان نوازندۀ تنبوری که من با آنان در پیوند بودم، شادروانان سیدخلیل عالی نژاد و درویش امیرحیاتی بود که هر دو درگذشتند. استادان همنسل، استاد خلیل سال 1355خورشیدی گروهی تشکیل دادند که همگی جوانهای 18 و 19 ساله بودند و استاد سید امراله شاه ابراهیمی گروه را سرپرستی و بنیاد نهاد.
همزمان با استاد خلیل، کیخسرو پورناظری و علی اکبرمرادی بود. پس از آنان علی رضا فیض بشیرپور که آواز اساتیر را با شهرام پورناظری کار کرد. هماکنون هم علیاکبرمرادی تبار کوشاترین و نامدارترین نوازنده است.
سید آرش شهریاری جزو نوازندگان بزرگ، نوه سید امراله است.
امروز شمار نوازندگان بالا رفته است. زیرا تا سی سال گذشته تنبور تنها در کرمانشاه نواخته میشد و نوازندهها بیشتر اهل کرمانشاه بودند. پس از آن به یکباره در شهرهای دیگر هم گسترش یافت. سال 1388 به تهران و شیراز هم رفت. تا سال 75 به درستی تنبور شناخته شده نبود، ولی اکنون در بازار انقلاب شیراز بیش از 70 فروشگاه وابسته به موسیقی و سازفروشی وجود دارد. تنبور ساز ناشناختهای در ایران بود. اگرچه همه آوایش را در فیلمهای «روزی روزگاری» و «مردان خدا» شنیده بودند، ولی خود ساز تنبور را کمتر کسی میشناخت».
هنگامی که به کرمانشاه رفته بودم متوجه شدم تنبور برای مردم این استان جایگاه ویژهای دارد.کمی دربارۀ پیشینۀ این ساز برایمان بگویید.
این استاد تنبورساز گفت : « تنبور جزو سازهای کهن ایران بهشمار میرود. هماکنون در ایران فرهنگی این ساز بهچشم میخورد. همانند «تنبور افغانی» و «تنبور بغدادی»، حتا در مصر هم سازی شبیه تنبور دارند.
میتوان تنبور را پدربزرگ سهتار دانست. تار و سهتار بیشتر از دورۀ قاجار شناخته میشود و اگرچه پیشتر وجود داشت، ولی نگارهای از آن دیده نشده است.
سهتاری که در مینیاتورهای دورۀ صفویه دیده میشود، سازی است که کاسه کوچکی دارد، ولی نامی از آن وجود ندارد.
تنبور در نوشتههای پهلوی دیده میشود. در منظومهای بهنام «درخت آسوریک» که گفت وگوی میان یک بز با یک درخت است. درخت که از برتریهای خود نام میبرد در بخشی هم میگوید که از تنۀ من تنبور میسازند.
در کارنامه اَردشیر بابکان بنیادگذار پادشاهی ساسانیان آمده است زمانی که اردشیر نزد اردوان رفته بود هنگام شکار در نخجیرگاه بحثی میان آنان درمیگیرد و اردشیر زندانی میشود. وی روزهایش را با تنبورنوازی میگذرانده است. در «بُندَهش» هم نام تنبور دیده میشود.
باربد نوازندۀ تنبور روزگار ساسانیان بوده و هنوزهم در تنبور مقامی بهنام «باریه» داریم که گفته میشود کوتاه شدۀ نام باربد است.
تنبور تا سدۀ هشتم مَهی (قمری) در همه جای ایران نواخته میشد، با دگرگونیهایی که در مرکز ایران پدید آمد، سهتار هم ساخته شد و تنبور به آرامی رو به فراموشی میرود، ولی در حاشیه ایران ماندگار میشود».
وی در ادامه افزود : « تنبور در خراسان با نام دوتار و در کردستان با همان نام تنبور برجای ماند و مقامهای هردو یکسان است.
تنبوری که امروز به این شکل میشناسیم، تنبوری بوده که فارابی و عبدالقادر مراغهای از آن یاد کردهاند.
سدۀ چهارم مَهی، یکی از بزرگان الحق بهنام «شاه خوشین» لشکری به نام «نه صد نه صده» داشت که هر کدام از این نهصد تَن بهجز کار نظامی، گونهای ساز هم مینواختند. نهصد تن کمانچهنواز، نهصد تن دوتارنواز، نهصد تن تنبورنواز و ... بودند. از آن هنگامه هم مقامهایی بهنام «شاهخوشینی» برجای مانده است که در میان یارسانیها گسترش بسیاری پیدا کرد.
سلطان اسحاق برزنجانی در سدۀ هفتم دین الحق را که پنهانی بود، آشکار میکند و در آیینهای دینی تنبور را وارد میکند. از آن پس تنبور یکی از ابزارهای نیایشی بهشمار میآید. ازهمینروی، دخل و تصرفی در آن نمیشود و پیروانش کوشش کردهاند لحن به لحن مقامها را به نسلهای دیگر بدهند.
72 مقام حقانی که شنیدنش برای غیراهل حق ممنوع بود 14 مقام آزاد بود که «مقام مجازی» یا «مقامات مجلسی» میگفتند. تصنیفها و مقامها از روی آنها ساخته میشد و یک جورهایی مقامها نقش دستگاههای موسیقی را داشتند. برای نمونه مقامی بهنام «بایه بایه» است که چند تصنیف از درون آن درآمده است. ولی اسکلت همان است. تاب بنفشه میدهد، طره مشکسای تو (حافظ) جلال پور محمدیان خوانده و نوازندگیش را «سید خلیل» انجام داده است، این از مقام «بایه بایه» گرفته شده است».
دگرگونی در ساخت تنبور
با توجه به سخنان شما پس در ریخت تنبور دستکاری نشدهاست؟
این استاد در پاسخ گفت : «تا سال 1375 دستکاری نشده بود، ولی از سال 1378 در اندازۀ تنبور دستکاری شد به سود سازندگان تنبور و به زیان نوازندگان. درازای کاسه 37 و درازای سیم 35 سانتی متر بود و صدا گرفتن از سازی که درازای سیمهایش کوتاه است، کمی سخت است.
در تنبور، پنجهخور مهم است. زیرا انگشتان باید روی سیم حرکت کند، سیم کوتاه خود به خود محکم و خشکتر است و برای بهکار بردن پنجهخور مهارت بالایی میخواهد. از همینروی، باید به اندازۀ سازهای قدیمی درست کرد تا پنجهخورش نرم و آوای خوبی هم داشته باشد. اکنون نزدیک به 12 سانتی متر به درازای ساز افزوده شده است. برای همین صدای نرمی دارد و دیگر نیاز به مهارت نیست.
من سالهاست به همان اندازۀ قدیمی تنبور میسازم. زیرا در نواختن مشکل پدید میآورد. در مقام «باریه» که به دورۀ پیش از اسلام بازمیگردد، بابانویسی که به 1200 سال پیش و مقام شاهخوشینی به 1000 تا 800 سال پیش بازمیگردند انگشتگذاری روی پردهها و فاصله بین پردهها در ساخت آهنگ تاثیر دارد. برای نمونه اگر ما پرده سوم را بگیریم با انگشت دیگر پرده پنجم را میتوان گرفت و با انگشت کوچک نیز میتوان روی پردۀ هفتم اشاره کرد. از هنگامی که سازها اندازههایشان دگرگون شده، دیگر نمیتوان اینکار را انجام داد. از همینروی، برخی مقامها و تصنیف ها و آهنگها بایستی جابهجا شود که انرژی بیشتری نیاز دارد و باید دست با شتاب بیشتری حرکت کند، این نوازندگی را سخت میکند».
چهکسانی این دگرگونیها را در سازها پدید آوردند؟
حبیبی پاسخ داد : «دگرگونی سازها بیشتر به دست سازندگان ساز صورت گرفت. سپس برخی نوازندهها هم پذیرفتند. چون باور داشتند ساز نرم تر شده است و پیش از آن ساز پنجهخور بسیار سخت بود.
شمار پردهها در یک سری از منطقه های کرمانشاه که «گوران» نام دارد سیزده پرده بسته میشود و در«صحنه» شمال کرمانشاه 14 پرده بسته میشود و این دو منطقه مهم تنبورنوازی بهشمار میآید که تا اندازهای سبکهایشان با هم تفاوت دارد و درنوازندگی «سبک صحنه» و «سبک گوران» مینامند. استادان شناخته شده سبک صحنه علیاکبرمردای و طاهر یارویسی بوده و استاد یارویسی هنوز زنده هستند.
هَموندان گروه «باباطاهر» که با استاد خلیل کار میکردند، هماکنون جزو گروههای بزرگ موسیقی هستند و هر کدام گروهی را برای خود تشکیل داده اند».
چوب از کجا تهیه میکنید؟
مهدی حبیبی گفت : «برخی چوبفروشها، چوب ویژه ساز میفروشند. از همینروی، میدانند چگونه باید چوب را برش بزنند و البته افزایش بها هم دارد.
سالی یکی دوبار به اصفهان و همدان میروم؛ الگوهایم را با خودم میبرم و از چوبفروش میخواهم از جاهای دلخواه من برش بزند.
چوبهایی که برای ساز بهکار میرود بهتر است چوب توت از منطقه های کویری یا سردسیر مانند سنندج و همدان باشد. زیرا رشد درخت به کندی صورت میگیرد و هرچه حلقههای سالیانه به هم نزدیکتر باشد چوب برای ساخت ساز مناسب است. چوبهایی که کنار نهر یا باغی باشند برای ساخت ساز مناسب نیستند».
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت : «باور اشتباهی به تازگی رایج شده است گردوهای سنندج خوشرنگ است و نقشهای سیاه رنگی درونش دارد، ولی چوب جانداری است و در درازای سال تاب برمیدارد. از همینروی، برای سازسازی مناسب نیست. اما امروز به انگیزۀ طرح زیبایش برای ساخت ساز بهکار میبرند. ولی گردوهای همدان و پارس مناسبترین و خوشرنگترین چوب برای ساخت ساز هستند. قهوهای و نارنجی درونش دیده میشود و ثبات دارد. یک بار چوب الوار 20 ساله سنندج را برش زدیم، تاب برداشت».
شگرد درست ساخت تنبور رو به فراموشی است
شگرد و راه ساخت تنبور را برایمان توضیح دهید
این استاد تنبورساز سه گونه شگرد برای ساخت تنبور بیان کرد : «کهنترین و اصیلترین گونه ساخت تنبور گونۀ کاسهای یک تکه که «کشکولی» نام دارد و با تیشه و مغار تراشیده میشود. در این گونه ساخت حجم چوب بهکار رفته بسیار بالاست.
گونۀ دیگر ساز «ترکهای» یا «چمنی» گویند که شبیه سهتار است. زیرا سهتار هم ترکهای ساخته میشود. پشت کاسه تنبور یک قوس وجود دارد که روی صدای تنبور تاثیر بالایی دارد. در ساز ترکهای نمیتوان این قوس را ایجاد کرد. موضوعی که 100 سال پیش به دست استاد خداوردی نوآوری شد که پاشنهدار یا گلویی است.
در تنبور کاسهای که من با دست کار میکنم پشت کاسه را با تیشه میتراشم و درون کاسه را با مغار خالی میکنم. کسانی که اینگونه ساز میسازند انگشتشمار هستند و روبه فراموشی است. زیرا یک روز و نیم زمان میبرد، ولی امروز با دستگاه در نیم ساعته انجام میشود. اما معایب زیادی در آن وجود دارد.
چوبی که با دستگاه تراش داده میشود گره و پوسیدگی چوب را در نظر نمیگیرد که اگر با دست تراش میخورد گره از توی کار بیرون آورده میشد. اگرچه کاسه ساز کوچک تر میشد، ولی خرابی درکار نمیماند.
گفته میشود سازهایی که با دست ساخته میشوند، روح دارند. ولی به دید من آنچیزی که باعث کیفیت ساز دستساز میشود، این است که من یک روز و نیم زمان گذاشتهام و چوب را با دست تراشیدهام. هنگامی که میخواهم دسته را نصب کنم اگر اشتباه کنم، یک روز و نیم کارم هدر خواهد رفت. ولی وقتی با دستگاه تراشیده شده باشد، بیست دقیقه کار دستگاه از بین می رود و دل آدمی نمیسوزد. هنگامی که پنج یا شش کاسه را خالی میکنم، همه بندهای انگشتانم تاول میزنند، پس دلم میسوزد و از همینروی کار را خراب نمیکنم و دقت کار بالا میرود.
آیا شما ساز سازی را آموزش هم می دهید؟
شاید در سال یک تَن باشد که به عنوان هنرجو دانستههایم را به او یاد بدهم. تا پایان ساخت ساز بالای سرش میایستم. از این همه هنرجویی که آمدهاند تنها دو تن پشتکار داشتند. زیرا ساخت ساز پایداری میخواهد.
برخی هنگام ساختن سهتار، برای استواری ترکها سرپیچ میبندند و یا به پیچها کش میاندازند یا هنگام ساخت کاسه، تیغههایی جای میدهند که کاسه تنظیم شود.
کسانی که چنین کار میکنند یا از استاد یا از روی کتاب آموخته است. زیرا ما اینروش را در سازسازی نداریم. تیغهها را برای به زورگرد نگهداشتن کاسه جایگذاری میکنند که ایراد بزرگی را در ساز پدید میآورد و ترکها اگرچه در بیرون کاسه بههم چسبیدهاند، ولی پس از چند میل تراشیدن، ترکها باز میشوند.
من از استادم رشیدی آموختهام، او نیز از استادش سینه به سینه آموخته است. حتا گاهی انگیزۀ برخی کارها در ساخت ساز را هم نمی دانند.
زیرگذر برج آزادی به نام ایرانسرا با غرفههای گوناگون صنایع دستی
آثار هنری چوب که استاد جبیبی منبت کردهاند
نمایی از ابزارهای کار استاد حبیبی در کارگاهش
صندوق بسیار زیبای منبت شده
استاد مهدی حبیبی در کارگاهش هنگام کار
چوب بالایی چوب سنندج است با وزنش بالا که رنگ و طرح زیبایی دارد
چوب پایینی چوب همدان قهوهای خوشرنگ، وزنش هم مناسب است
سازهای کاسهای که درون چوب با مغار خالی شده است
برای ساخت سازترکهای نخست چوبهای برش خورده حالت خمیده داده میشود
ترکهای چوب چنان در کنار یکدیگر جای میگیرند که هیچ درزی وجود نداشته باشد
برش ترکها به گونهای است که هیچ فاصلهای وجود ندارد
چوب را در آب خیس میکنند و در قالب جای میدهند؛ پس از انحنادار شدن در بالای ترکهای کاسه به حالت گرد میچسبانند
ساز ترکهای کامل شده، قوسی که در پشت ساز وجود دارد بر روی آوای ساز تاثیر بهسزایی میگذارد
رنگ چوب پس از کندن رنگش دگرگون شده است، خالی کردن ساز کاسهای که یک روز و نیم زمان می برد.
حبیبی باور دارد سازی که با دست ساخته می شود روح دارد
ساز کاسهای یا کشکولی که با مغار درون چوب را خالی کرده است
دستهای پینه بسته استاد
ساز کاسه ای در کنار دفی که نگاره زنده یاد استاد خلیلنژاد جای دارد
چند نمونه از سازهای کاسهای که با دست و مغار کنده شدهاند
تار ترکهای که روی آن با منبت بسیار زیبا آراسته شده است
انواع سازها که به دست استاد حبیبی ساخته شده اند
*هَموَند انجمن مهرگان- کُنشگر فرهنگی