تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه گردشگری – سیاوُش آریا*
میراث جهانی پارسه که امروزه آن را تخت جمشید می نامند، نمادی است از هنر و فرهنگ شکوهمند ایرانی که ویرانه های آن، پس از دوهزار سال هم چنان چشم نواز و گیرا بوده و هر اِنسان خردمندی را به اَندیشه وا می دارد و مایۀ غرور و بالَندگی ایرانیان است.
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، دربارۀ ارزش و شکوه میراث جهانی پارسه دفترها و یادداشت های فراوان و گوناگونی نگاشته شده است و همۀ نویسندگان و پژوهشگران ایرانی و اَنیرانی (غیرایرانی) آن را ستوده و از شگفتی ها و راز و رمزهای آن سخنانی را به میان آورده اند. اما با این همه، میراث جاویدان پارسه، هم چنان رازهای نهفته و سر به مُهر و ناگشودۀ فراوانی را دارد. دوست داران راستین میراث فرهنگی و پژوهشگران، هربار که به این یادمان جهانی پا گذاشته و از آن بازدید کرده، با بخش های گوناگون آن بیش تر آشنا شده و نکته های تازه ای را فرا گرفته و دست به پژوهش و بررسی های دیگری می زنند. در واقع، شناخت ما از میراث جهانی پارسه و سازه های موجود در آن و دودمان (سلسله) هخامنشیان با وجود چاپ دفترها و یادداشت های فراوان در چند دهۀ گذشته، بسیار ناچیز بوده و بی گمان دارای لغزش هایی است. از همین روی، پژوهندگان با بازدیدهای پِیاپی و با ژرف نگری (دقت) فراوان کوشش می کنند تا به ابعاد تازه و گوناگونی از میراث جهانی پارسه دست یافته، تا شاید بتوانند رازهای نهفته و ناگفته های آن را گشوده و چهرۀ راستین و تاریخی یادگار هخامنشیان را شناسایی (معرفی) کنند.
موقعیت جغرافیایی شهر جهانی پارسه
شهر پارسه در دل استان پارس، یعنی میهن هخامنشیان برپا شده است. هنگامی که جادۀ آسفالتۀ شیراز به اِسپهان (اصفهان) را در پیش می گیریم، پس از پیمودن 30 کیلومتر در سوی شمال خاوری (شرقی) به جلگۀ مَرودشت می رسیم که درازایش از باختر به خاور 60 کیلومتر است و پهنایش تا 70 کیلومتری شیراز می رسد. رود کورش (کُرکنونی) از شمال باختری (غربی) تا جنوب خاوری جلگه را می پیماید و سیرابش می کند. از شمال باختری دشت، رود کوچک تری که در قدیم به آن «رود مادی» می گفتند و امروز آن را پلوار (پرآب) می نامند، وارد می شود که پس از گذر مسافتی در نزدیکی پل خان به رود کُر می پیوندد.
رود بزرگ شدۀ کر، مسیر جنوب خاوری را دنبال می کند و سرانجام به دریاچۀ بختگان می ریزد. در دامنۀ خاوری شهر مرودشت کوهی وجود دارد که به کوه مهر یا رحمت نامدار است. پارسه بر روی صخره ای در دامنۀ یکی از کوهپایه های کوه مهر و به فاصلۀ 57 کیلومتری شمال خاوری شیراز، ساخته شده است و 1770 متر از سطح دریا بلندتر است. این کوه پایه را در قدیم و تا 200 سال پیش «کوه شاهی» می خوانده اند.
سازندگان میراث جهانی پارسه
داریوش بزرگ در سال 518 پیش از میلاد در آغاز صخرۀ بزرگی را در محدودۀ شمال باختر کوه مهر برگزید تا کوشک شاهانه ای برآن بنا نهد و سرانجام بناهای با شکوه پارسه به دست او و پسرش خشیارشا و پسرزاده اش اَردشیریکم، در آن جا ساخته شد. باید دانست که آرمان داریوش شاه از ساختن این کوشک در سرزمین پارس، ساختن پایتختی اداری و سیاسی نبوده است. زیرا این جایگاه از مرکز کشور فاصلۀ زیادی داشته است، بلکه می خواسته مرکزی برای آیین های (تشریفات) ایرانی درست کند. اِرنست هرتسفِلد که در سال های 1930 میلادی در پارسه کاوش کرده، گفته است : «چنان می نماید که پارسه جایی بوده است که به اَنگیزه های تاریخی و دلبستگی های ریشه دار، در زادگاه دودمان هخامنشی ساخته شده و نگهبانی گشته و تنها در زمان های برگزاری آیین ها و آدابی ویژه از آن بهره برده می شده است».
پارسه، نام شهر پارسیان
نام درست این شهر پارسَه بوده که از نام تیرۀ پارسی گرفته شده است. آن ها سرزمین خود را هم به همان نام، پارس می خواندند که یونانیان «پرسیس» نوشته اند و ما امروز آن را فارس می نامیم. پارسه، به همین گونه به عنوان نام شهر در سنگ نبشتۀ خشیارشا بر جرز درگاه های «دروازه ملل» نوشته شده است و در لوحه های ایلامی به دست آمده از خزانه و باروی پارسه هم آمده است.
ساخت پارسه به فرمان داریوش شاه
پارسه بر روی صفه ای برپا شده است که کمی بیشتر از 125 هزارمتر مربع وسعت دارد. شکل آن را می توان یک چهارضلعی به شمار آورد که اندازه های آن کمابیش چنین است : 455 متر در جبهۀ باختری، 300 متر در سوی شمالی، 430 متر در سوی خاوری و 390 متر در سوی جنوبی. سنگ نبشتۀ داریوش شاه بر دیوار جبهۀ جنوبی تخت، آشکارا گواهی می دهد که در این جا، هیچ بنایی از پیش وجود نداشته است و داریوش بزرگ در سال 518 پیش از میلاد ساخت آن را آغاز کرده است.
بخش های گوناگون محوطۀ جهانی پارسه
میراث جهانی پارسه دارای بخش ها و آثار گوناگونی است که در این جا به نام های آن ها اشاره خواهد شد : پلکان های ورودی، درِ فرعی، دروازۀ همۀ ملل، خیابان سپاهیان، کاخ یا دروازۀ نیمه تمام، کاخ صد ستون یا تالار تخت، خزانۀ پارسه، کاخ شهبانو یا موزۀ امروزی، حیاط آپادانا، کاخ بار آپادانا، کاخ داریوش شاه یا تچر، کاخ «ه»، کاخ خشیارشا یا هَدیش، کاخ «ج»، کاخ سه دری یا کاخ مرکزی، چاه سنگی، آرامگاه های شاهی و دیگر آثار، محوطۀ باستانی ارزشمند و جهانی پارسه را تشکیل می دهند.
میراث جهانی پارسه
شهر باستانی پارسه که نزد تودۀ مردم به تخت جمشید نامدار است یکی از ارزشمندترین یادمان های تاریخی و جهانی کشور است که به باور همۀ نویسندگان و پژوهندگان باختری و خاوری، نگین هنر و مِهرازی (معماری) ایرانیان به شمار می رود و آبروی فرهنگی مردمان کهن سرزمینی است که روزگاری سرآمدِ همۀ کشورهای جهان از دید دانش و هنر و فرهنگ بوده اند. میراث جهانی پارسه را نباید تنها چند کاخ، ستون و سنگ نگاره (نقش برجسته) پنداشت، بلکه شهر باستانی پارسه را باید بیانگر اَندیشۀ والای نیاکان پاک سرشتی دانست که آشتی و داد و مهر و دوستی را به جهانیان پیشکش کرده اند. بی گمان دیدن آثار بی همتای محوطۀ جهانی پارسه، هر انسان خردمندی را به اَندیشه وا می دارد. جایگاهی که هنوز هم، پس از 25 سَده، ویرانه هایش چشم نوازی می کند و هر بیننده ای را شیفتۀ خود.
یادمانی که نماد خردورزی و اَندیشه های ناب و پاک انسانی است و تاریخ و فرهنگ کهن ایرانی را با تاریخ امروزی پیوند می زند. دربارۀ پارسه و شکوه آن، هرچه بگوییم و بنویسیم باز هم کم است و دارای کاستی بی شمار.
میراث جهانی ارزشمند پارسه را بیشتر کارشناسان و پژوهشگران، نماد فرهنگ، هنر و هویت ایرانی می دانند که پشتوانه و آبروی فرهنگی مردمان این سرزمین کهن است. به سخنی دیگر، میراث جهانی پارسه شناسنامۀ بالَنده و غرورآمیز ایرانیان به شمار می آید.
در بخش هایی از این گزارش از کتاب سودمند «راهنمای مستند تخت جمشید»، نوشتۀ زنده یاد پروفسورشاپورشهبازی، چاپ نخست 1384 خورشیدی بهره برده شده است.
نگاره های زیر در تابستان امسال و از کاخ های تَچر (داریوش) و هَدیش (خشیارشا) که نزدیک یک دهه است به اَنگیزۀ ارزشمندی و موقعیت مکانی به روی بازدیدکنندگان و گردشگران بسته است، گرفته شده و برخی از این نگاره ها، کمتر دیده و معرفی شده است، آن ها را ببینید.
درپایان و پیشاپیش از همکاری مدیر ارجمند پایگاه جهانی پارسه برای آماده سازی نگاره ها، سپاس گذارم.
ستون های براَفراشته ایوان کاخ آپادانا که روزی با سر ستون عقاب و شیر آراسته بوده است
دیواری منقوش به تصاویر سربازان و، هدیه آورندگان و خدمه حامل ظروف و خوراکی در شمال حیاط کاخ هدیش
نقش بزکوهی بر جبهه درونی دریچه های تالار کاخ خشیارشا که در دوره قاجار، خوانین محلی آنرا مورد هدف گلوله قرار می دادند و اثرات آن هنوز نمایان است
سنگ نبشته سه زبانه خشیارشا بر پلکان جنوبی کاخ تچر که در چپ و راست آن، هر سو 9 سرباز پارسی قرار دارند
سنگ نبشته ای بر قاب دریچه های کاخ تچر که 18 مرتبه در همین کاخ تکرار شده است
کفش های پارسی سه بندی متعلق به صاحب منصبانی که داریوش شاه را در درگاه شمال غربی کاخ تچر همراهی می کنند
میر یا میرک (خواجگان درباری) بدون ریش و سبیل بر درگاه کاخ تچر
پارسیانی که شالی به دور سر و گردن پیچیده اند که چانه هاشان را هم پوشانده اند و در ایوان جنوبی کاخ تچر قرار دارند
ته نیزه سربازان هخامنشی که با میوه هایی همانند انار و سیب تزیین شده است
کلاه شیاردار استوانه ای سربازان پارسی بر پلکان جنوبی کاخ تچر
شاید فردی از مغان مادی که فدیه را حمل می کنند یا مستخدمانی که هدیه می برند
شاید بلندپایگان ایرانی با هدیه ها یا فدیه شان بر پلکان جنوبی کاخ تچر
بخشی از سرستون، تزیین شده با گل نیلوفر آبی که در ورودی پارسه سمت راست قرار دارد
ستون های کاخ آپادانا همچنان استوار است. زاویه دید از کاخ تچر
*پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی – خبرنگار آزاد – راهنمای گردشگری – کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم – دبیر انجمن مهرگان