تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه گردشگری، بخش زیست بوم – سیاوُش آریا*
بانو یوتاب، کُنشگر و دوست دار زیست بوم و هنرمند شیرازی، نسبت به وضعیت رو به رشد تغییر اِقلیم در ایران هُشدار داده و نگرانی خویش را ابراز کرد.
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، بانوی تندیس ساز و نقاش خودآموختۀ شیرازی و کُنشگر(فعال) زیست بومی که در چندین سال گذشته نمایشگاه های گوناگونی را در شیراز، تهران و دیگر شهرهای کشور در راستای آگاهی رسانی و بالا بردن سواد زیست بومی تودۀ مردم برگزار کرده است، هم اینک با ابراز نگرانی فراوان نسبت به رفتارهای نادرست انسان ها و رَوند رو به رشد تغییر اِقلیم در ایران نسبت به میانگین جهانی هُشدار داده و خواستار توجه مردم و به ویژه مسوولان و مدیران اَمر شده است.
بانو یوتاب (ف. زارعی) که دانش آموختۀ رشتۀ خلبانی است و چند سالی را در آفریقا و برون از مرزهای کشور زندگی کرده و با انجمن ها و موسسه های زیست بومی و دوست دار زمین و طبیعت همکاری داشته است از تجربه ها و پژوهش های خویش در راستای رفتار نادرست با زمین و طبیعت سخن می گوید و از بی مهری هایی که برخی از مردم کشورش نسبت به زمین دارند، بسیار دل نگران بوده و از مسوولان و همۀ مردم می خواهد که موضوع تغییر اِقلیم در ایران را جدی گرفته و رفتار درستی را نسبت به طبیعت و زمین که مادر هستی است، نشان دهند.
دست اَندازی ها در طبیعت، آن را با دشواری رو به رو کرده است
این هنرمند شیرازی در همین زمینه به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « این رویگردانی (بی اعتنایی) مردم نسبت به خود و آیندگان و دیگر جانداران، یک فراموشی تاریخی نیست، بلکه یک فراموشی دیگر و پدیده ای تازه است.
شوربختانه به اَنگیزۀ فعالیت های نادرست و ناروای انسانی و دست کاری های ناشیانۀ انسان در طبیعت، مادرهستی دیگر توانمند به زنده سازی (قادر به احیاء) خود نیست و نمی تواند تعادل چرخۀ حیات را نگه دارد (حفظ کند). زیرا شتاب ویرانی ها بسیار بیشتر از شتاب بازسازی (ترمیم) است. بهره گیری نادرست از تکنولوژی از سوی مردم، انگیزۀ بر هم زدن نظم طبیعت شده است.
این موضوعی بسیار جدی و خطرناک است که سراسر حیات را بر روی زیست کره، تهدید و به خطر انداخته است. از عمق 11000 متری اقیانوس ها تا 8 کیلومتری سطح زمین و تا سراسر هوابار (اتمسفر).
با این همه، ما هنوز این فرصت را داریم که از یک فاجعه پیشگیری کرده و یا شتاب آن را کم کنیم و یا این که، با بی توجهی انگیزۀ ناامیدی آیندگان و خودمان شویم».
بانو یوتاب در بخش دیگری از سخنان خود گفت : « در چند دهۀ گذشته دمای ایران نزدیک به دو درجه افزایش یافته است و این در حالی است که دمای زمین یک و نیم درجه سانتیگراد، افزایش داشته است. این افزایش دما در کشور به کاهش 20 درصدی بارندگی ها انجامیده است.
اندوخته های (ذخایر) برفی و سرچشمۀ بسیاری از رودها از میان رفته و ناپدید شده است. با افزایش دما و برداشت بی رویه از سفره های آب زیرزمینی مرگ دریاچه ها، رودها، تالاب ها، خشکسالی و نشست زمین، رو به سختی و گرانباری (وخامت) گذاشته و کامل آشکار است.
اقلیم در حال دگرگونی و دما در حال بالا رفتن است و همین، انگیزۀ کاهش چشمگیر بارندگی و اندوخته های آب های شیرین می شود. درختان در بسیاری از منطقه ها خشک شده اند و زمین ها آغاز به نابودی و خودسوزی کرده اند.
این یک خشکسالی معمولی نیست. زیرا تغییر اقلیم یک پدیدۀ طبیعی نبوده و برگشت ناپذیر است. به سخنی دیگر این موضوع، یک پدیدۀ نابهنجار (غیرنرمال) است.
باید دانست که ایران تنها به گونۀ موقت در حال خشک شدن نیست، بلکه به گونۀ دایمی و بدون بازگشت در حال خشکیدن است. همچنین به انگیزۀ موضوع تغییر اقلیم جهانی، خشک شدن آن شتاب بیشتری به خود گرفته است.
این موضوع، نشانگر آن است که، فاجعۀ بزرگی در راه است و این تنها یک آغاز است. شوربختانه فاجعه های زیست بومی بزرگی در انتظار مردم کشور است. با این همه، جای شگفتی است که چرا این جُستار انگیزه ای برای بازنگری (تجدید نظر) و تغییر رویۀ سیاست مداران و دولت مردان ما نشده است. و به اَنگیزۀ همین رویگردانی دولت مردان، بحران های بزرگ و سختی پیش روی کشور بوده و خواهد بود.
کشور در حال خشک شدن به گونۀ آشکار و هراس اَنگیزی است. در سال های گذشته، مردم ایران به انگیزۀ تغییر اقلیم با بلایای طبیعی فراوانی همانند خشکسالی، زمین لرزه، توفان های گرد و غبار، رانش و فرو نشست زمین، عدم نفوذپذیری زمین و در نتیجه روان شدن سیلاب ها، فروچاله ها، ترک های بزرگ زمین، نابودی بسیاری از گونه های جانوری و کاهش گونه های زیستی، بیماری های وابسته (مربوط) به سیستم قلب و عروق، سیستم تنفسی و همچنین انواع سرطان ها روبه رو شده اند».
این کُنشگر و دوست دار زیست بوم و زمین در دنبالۀ سخنان خود افزود : « سال ها است که دانشمندان دربارۀ موضوع تغییر اقلیم جهانی هشدار می دهند. اما سیاست مداران و صاحبان سرمایه به آن اهمیتی نداده اند. و اگر هم، توجه کرده و یا گاهی چیزی گفته شده باشد، تنها در حد سخن یا اقدام های بسیار ناچیز بوده است.
شوربختانه تا کنون هیچ گونه اقدام مؤثری برای کنترل شتاب تغییر اقلیم جهانی انجام نشده و همه چیز در حد سخنان خالی از عمل برجای مانده است.
باید بدانیم که، انگیزۀ مرگ نابهنگام هستی، مرگ دریاچه های ایران همانند بختگان، فامور(پریشان)، هامون، کافتر، مهارلو، طشک، جازموریان، زاینده رود و ... و خشک شدن و یا نابودی 2800 تالاب در ایران، نابودی اکوسیستم های هزاران ساله و باستانی، نابودی گونه های زیستی در خشکی و دریاها، جانورانی همانند شیرایرانی، ببرایرانی، یوزپلنگ و پلنگ ایرانی، سیاه گوش، گربه پالاس، فوک خزری، لاک پشت پوزه عقابی، گوزن زرد ایرانی، شاه روباه و هزاران هزار گونۀ گیاهی و جانوری در سراسر کشور و آبزیان دریای پارس در جنوب و دریای مازندران در شمال ایران، چه تغییر اقلیم باشد و چه مدیریت ناکارآمد منابع طبیعی، کاری ناروا و ناشایست و نابخردانه است.
به راستی چه کسی گناهکار(مقصر) است؟ چه کس یا کسانی مسوولند. اکنون پاسخ دهید و هم اینک اقدام کنید. زیرا که، بی گمان فردا بسیار دیر است».
بیابان زایی در ایران رو به اَفزایش است
این تندیس ساز و نقاش خودآموختۀ شیرازی در بخش دیگری از سخنان خود به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « از سویی، بیابان زایی و جنگل زدایی که ساختۀ بی خردی، ناآگاهی و زیاده خواهی انسان ها بوده، رو به افزایش است.
برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی و کَندن (حفر) کمابیش 700 هزار حلقه چاه و ساخت صدها سد احمقانه در دهه های گذشته همانند سد گتوند در خوزستان، خیانت زیست بومی در برابر محیط زیست شکنندۀ ایران است که به باور کارشناسان اَنگیزۀ مرگ تالاب ها، رودها و دریاچه ها در ایران شده است.
همچنین مرگ دریاچه های کشور هم انگیزۀ توفان های نمکی و از میان رفتن زمین های کشاورزی شده و با غیر قابل کشت شدن زمین های کشاورزی و مرگ دریاچه های کشور، ریزگردهای آلوده به سم و کودهای شیمیایی و سرطان زا به هوا برخواسته اند و بیماری های تنفسی و ریوی در کشور رو به افزایش بی سابقه ای گذاشته است.
تغییر اقلیم انگیزۀ بروز بیماری های نوپدید و بازپدید و تهدیدی برای همۀ موجودات زنده شده است. اما شوربختانه هنوز هیچ کس اهمیت لازم را به آن نداده و همانند یک امر عادی با بی تفاوتی از کنار آن می گذرند.
موضوع تغییر اقلیم یک فاجعۀ جهانی است که باید برای کنترل و مواجهه با آن، تصمیمات مؤثر و فوری فرا گرفته شود. و با وعده و وعید های بدون عمل یا با آثار دراز مدت و کم اثر، نمی توان به آن، دل خوش بود».
بحران آب در کشور و تصمیم های غیرکارشناسی
بانو یوتاب دربارۀ بحران آب نیز، گفت : « بحران آب در کشور، دولت را بر آن داشته تا به شیرین کردن آب دریاها بیاندیشد. این کار انگیزۀ برهم خوردن بیشتر چرخۀ حیات و بالا رفتن غلظت نمک دریاچه ها و نابودی حیات در آب ها می شود.
انتقال آب از دریای مازندران (خزر) به منطقه های دیگر ایران از دیگر ایده های دولت بوده است که این کار نیز، همراه با جنگل زدایی و ویرانی های زیست بومی برای گذر خطوط انتقال آب است.
کاری که در سال های گذشته برای بحران آب از سوی دولت مردان انجام شده، نه تنها در جهت بهبود وضعیت بحرانی نبوده است، بلکه به آن دامن زده و وضعیت را دشوارتر کرده است و به نابودی هر چه زودتر دریاچه ها و سفره های آب های شیرین زیرزمینی خواهد انجامید.
پروانۀ کَندن (مجوزحفر) هزاران هزار چاه آب از سوی دولت در پیرامون دریاچه ها، اَنگیزۀ خشک شدن دریاچه ها و مرگ و نابودی هزاران هزار گونۀ بی همتای گیاهی و جانوری و بیکاری و فقر و بیماری مردم ایران شده است.
برخی دولت مردان در چند دهۀ گذشته به راستی آگاهانه یا ناآگاهانه با رفتاری ضد محیط زیستی پروانۀ کَندن هزاران حلقه چاه دیگر را در پیرامون آثار تاریخی و محوطه های جهانی میراث فرهنگی همانند پارسه (تخت جمشید) و نقش رستم و غیره را داده اند. و همین اَنگیزۀ نشست بی سابقۀ زمین شده است و هم اینک میراث جهانی پارسه در خطر فرونشست جدی قرار گرفته است و هیچ اقدام مهم و اثرگذاری هم برای پیشگیری از این فاجعۀ جهانی نشده است.
شوربختانه سرزمین پارس که جایگاه این میراث فرهنگی جهانی است، مقام نخست نشست زمین را در ایران کسب کرده و این مایۀ شرم و نگرانی است.
رویگردانی برخی دولت مردان و اهمیت ندادن به آگاهی رسانی و توسعۀ پایدار، وضعیت خوبی را برای کشور رقم نخواهد زد. دولت به جای کمک به کشاورزان برای مکانیزه کردن کشاورزی در راستای صرفه جویی در انرژی و مصرف آب، تنها پروانۀ کَندن نزدیک یک میلیون حلقه چاه یا عمیق تر کردن چاه ها را صادرکرده است.
این کار درعمل، خالی کردن لایه های زیرین زمین و فراهم آوردن شرایط برای نشست بیشتر زمین، ترک ها و فروچاله های هولناک و زمین لرزه های بیشتر است.
از سویی، با این که ایران یک کشور آفتابی است و امکان بهره مندی از انرژی پاک خورشید را دارد، هنوز اقدام های جدی و فراگیر برای جایگزین شدن انرژی پایدار در آن، نشده است.
همچنین با این که، ایران یکی از شکننده ترین و آسیب پذیرترین منطقه های خاورمیانه در بحران تغییر اقلیم جهانی است، هنوز این فاجعه جدی گرفته نشده است».
تغییر اقلیم در کشور را جدی بگیریم
این کُنشگر و دوست دار زیست بوم و زمین در دنبالۀ سخنانش گفت : « بنا به گزارش پانل های میان دولتی، تغییر اقلیم جهانی اثر گرمایش جهانی بر عرض های پایین تر دو برابر بیشتر از عرض های بالاتر است. از همین روی، زمانی که اروپا دو درجه گرم تر شود، ایران چهار درجه گرم تر خواهد شد.
به باور اقلیم شناسان با هر یک درجه گرم تر شدن هوا، بارندگی ها به گونۀ میانگین پانزده درصد کاهش خواهد یافت. اگر هم اینک اقدام های جدی برای کنترل آلودگی ها و فاجعۀ تغییر اقلیم انجام نشود، نتیجه فاجعه بار خواهد بود. انسان به همراه سراسر موجودات بر روی زمین دستخوش ویرانی و نابودی قرار خواهد گرفت.
این رویگردانی انسان نسبت به خود، آیندگان و دیگر موجودات، یک فراموشی تاریخی نیست، بلکه یک فراموشی دیگر است».
این کُنشگر مدنی در پایان افزود : « من به عنوان یک هنرمند، چکامه سُرا (شاعر)، نقاش، تندیس ساز و کنشگر زیست بومی فراملی (بین المللی) بوده و البته ایرانی تبارم. آن هنگام که خلبان بودم و گسترۀ مرگ دریاچه ها و رودها و زمین ها را از بالا نظاره گر بودم، آغاز به هشدار به وسیلۀ آثار هنری ام کردم و در میان نمایشگاه هایی که در کشور و برون از کشور برگزار نمودم، کوشش در آگاهی رسانی دربارۀ موضوع تغییر اقلیم کردم.
در موزۀ پارسه و آب در شیراز و در نگارخانه ها، نمایشگاه هایی از نقاشی و تندیس و حجم، با آرمان یکپارچگی قلب انسان ها برای نجات زمین، (تنها خانه و زیستگاه انسان ها) برگزارکردم.
با این که، صدای زن خواننده در ایران ممنوع است، من چند آلبوم آهنگ با صدا و سروده های خودم دربارۀ موضوع تغییر اقلیم و صلح جهانی و پُشتیبانی (حمایت) از جانوران ساختم که البته در کشور خودم پروانۀ پخش چُنین آثاری برای یک زن ممنوع بوده و است و من امیدوارم که پیام مهم جهانی من، به وسیلۀ آوازهایم روزی شنیده شده و بتوانم کلید غمخواری از دست رفته را به سهم خود بسازم و به انسان ها کمک کنم تا شوق از دست رفته را بازیابند و همانند یک قلب همبسته و یکپارچه، برای ساختن جهانی بهتر برای خود و آیندگان گام بردارند».
*پژوهشگر تاریخ و میراث فرهنگی – خبرنگار آزاد – کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم – راهنمای گردشگری – دبیر انجمن مهرگان