واپسین روزهای زیست دریاچۀ پریشان/ اِحیای دریاچه، شاید وقتی دیگر!

شنبه 1 اردیبهشت 1403





واپسین روزهای زیست دریاچۀ پریشان/ اِحیای دریاچه، شاید وقتی دیگر!



 

 

 

 

 

 

 

 


تارنمای فرهنگی مهرگان گروه گردشگری، بخش زیست بوم سیاوُش آریا*

 

دریاچۀ باستانی فامور یا پریشان، یکی از بزرگ ترین دریاچه های آب شیرین ایران و خاورمیانه با مرگ دست و پنجه نرم می کند و در واپسین روزهای زیست خود به سر می برد. مدیران و سرپرستان مربوطه نیز، تنها در گفت و گوها و نشست ها از زنده سازی (اِحیا) این تالاب بین المللی سخنانی را به میان می آورند، ولی در عمل هیچ خبری از زایش دوبارۀ دریاچه نیست و نزدیک به یک دهه است که پریشان در خشک سالی کامل به سر برده و به حال خود رها شده است.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، روزگاری نه چندان دور دریاچۀ پریشان پُرآب بود و سرسبز، پرندگان و ماهیان فراوانی درآن می زیستند. شور و شادی درمیان مردم برپا بود و این طبیعت زیبای هزاران ساله، جایگاهی برای شادابی و گردش گروه ها و مردمان بسیاری بود که از جای جای ایران و برون ازمرزهای این سرزمین پرشکوه به دیدنش می آمدند. ناگهان دست های بی رحم زمانه و ندانم کاری های سرپرستان (مسوولان) و مدیریت نادرست آب، روزگارش را تیره کرد و او را آزرد و سرانجام خشم طبیعت و زمین، گریبان گیر مردم شد. همان مردمان نامهربانی که با نابِخردی های خویش تیشه به ریشه طبیعت و زمین زده و با دخالت ها و دست اندازی ها، زیست این دریاچۀ میلیون ساله را به خطر اَنداخته اند...

 تالاب باستانی فامور در گیر و دار کاغذبازی های اداری و وعده های پوچ مدیران و سرپرستان مربوطه، گیر کرده و به حال خود رها شده است. هم اینک نیز یکی از بزرگ ترین دریاچه های ایران با مرگ دست و پنجه نرم می کند و روزگار آشفته و اَندوه باری را پشت سر می گذارد و نیازمند یاری رسانی ها و تصمیم های خردمندانه و هوشیارانۀ من و تو است تا به خویشتن خویش بازگردد. امروز دریاچۀ پریشان را دریابیم، بی گمان فردا دیر است و زمان از دست خواهد رفت.

به باور کارشناسان و برپایۀ آمارها شمار (تعداد) 930 حلقه چاه غیرمجازدر پیرامون دریاچۀ پریشان وجود دارد و کشاورزی درمنطقه به گونۀ چهارفصل انجام می گیرد. کشاورزان حتا دراوج سرمای زمستان و بارندگی های زمستانه، از سفره های زیرزمینی آب بیرون می کشند. بی گمان ترازمندی (تعادل) برون رفت آب های بارندگی شده در زمین، با برداشت ازسفره های زیرزمینی به هم خورده است و تراز منفی پدیدار شده به همراه کاهش بارندگی های چندسال گذشته، اَنگیزه ای شده تا دریاچه به این روز اُفتد. همچنین ریزگردهایی که در بسترتالاب ها پدیدارشده اند به اَنگیزۀ وزن و قطر بسیار کوچک آن ها به آسودگی و با کوچک ترین وزش باد به پیرامون خود پراکنده خواهند شد و برعدم باروَری گِل های سیفی جات کشاورزان تاثیر به سزایی خواهد گذاشت. از سویی، تندرستی (سلامت) حاشیه نشینان تالاب با فرو رفتن این ریزگردها در ریه هایشان به خطر خواهد اُفتاد. بی گمان خشک سالی دریاچۀ پریشان در دراز مدت اَنگیزۀ بیماری های تنفسی، عروقی، پوستی و مهم تر از همه روانی مردمان منطقه شده و آلودگی های زیست بومی به بارخواهد آورد.

در همین زمینه، یکی از کُنشگران (فعالان) زیست بوم که به تازگی از دریاچۀ فامور بازدید کرده است به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « دریاچۀ باستانی فامور یا پریشان در کنوانسیون رامسر به عنوان یک تالاب بین‌المللی ثبت و جزو منطقه های حفاظت شده به شمار می آید. در گذشته ای نه چندان دور، یعنی چند سال پیش گونه های گیاهی و جانوری فراوانی دراین اِکوسیستم زندگی می کردند. انواع ماهی ها همانند سرخه، زردک، پرک، فیتوفالک، آمور، کپور و بیش از 353 نمونه پرندۀ بومی و غیربومی که برخی از آن ها از سیبری، اروپا و آمریکا به این دریاچه مهاجرت کرده که امروز هیچ نشانی از آنان یافت نمی شود».

بانو یوتاب (ف. زارعی) در دنبالۀ سخنانش افزود : « سرگذشت دریاچۀ فامور و مرگ نابهنگام دومین دریاچۀ آب شیرین ایران و خاورمیانه، یک فاجعۀ ننگین زیست بومی بوده که به اَنگیزۀ نابخردی و دخالت های خودپرستانۀ انسان ها رُخ داده است. کارشناسان براین باورند که مدیریت نادرست آب و برداشت های بی رَویه از آب های زیر زمینی پیرامون دریاچه و نیروگاه برق، اَنگیزۀ بُنیادین مرگ  تالاب بین المللی فاموراست. بیش از هزار حلقه چاه مجاز و غیر مجاز برای مرگ این دریاچۀ زیبا و بی همتا، کافی بود تا آن را با بحرانی ملی و فاجعه ای بزرگ رو به رو کند».

این هنرمند نقاش و تَندیس ساز (مجسمه) شیرازی با دریغ و اَفسوس فراوان در بخش دیگری از سخنانش گفت : « هم اینک به جای ماهیان و پرندگان، سایۀ مرگ و نیستی بر سر دریاچه پدیدار شده و هستی به یکباره از زایش ایستاده است... فامور گورستان گونه های زیستی شده است. زباله دانی از پلاستیک ها و دور ریختنی ها و نافهمی های انسان بی خرد و کوردل. خشک شدن دریاچۀ پریشان یک فاجعۀ زیست بومی ننگین در سطح ملی است. فاجعه ای که به مرگ و نابودی گونه های زیستی منجر شده و پیامدهای ناگواری هم بر روی زندگی مردم و آسیب‌های اجتماعی دارد. شوربختانه (متاسفانه) تاکنون هیچ کوشش جدی و عملی و پیوسته ای هم، برای پاسداشت و حفظ میراث طبیعی کشور انجام نگرفته است. با مرگ فامور شمار فراوانی از مردم بومی منطقه بیکار و سرگردان شدند و این محیط  فعال گردشگری تبدیل به گورستان و زباله دانی شده است. باید دانست که آسیب های مرگ دریاچۀ پریشان و دیگر دریاچه های کشور برگشت ناپذیر است و باید هر چه زودتر به زنده سازی آن پرداخت. دیگر زمان سخنرانی ها و هَمایش های بدون خروجی دراین زمینه و وعده های بی شمار و پوچ مدیران، گذشته است و باید تا دیر نشده و پشیمانی به بار نیامده است، دست به کار شویم. پریشان را امروز دریابیم، شاید فردایی نباشد».

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، دریاچۀ پریشان به اَنگیزۀ سوزاندن بخش بزرگی از نیزارهای پیرامونش و به بهانۀ عملیات راه سازی دستخوش (درمعرض) خطر جای گرفته که براثراین آتش سوزی ها هزاران قطعه لاک پشت و پرندۀ مهاجر ازمیان رفته اند. همچنین بخش بزرگی از این دریاچه به اَنگیزۀ خشکسالی های  پِیاپی، خشک و به بیابان تبدیل شده است و هر روزه بینندۀ گذر و چرای گوسپندان در آن هستیم.

دریاچۀ پریشان در 12 کیلومتری شهرستان کازرون جای گرفته و با نام های فامور، مور و پریشان شناخته شده است.

 

نگاره های زیر را که چند روز پیش گرفته شده است، ببینید :

 

 




تابلویی که در ورودی مجموعه تالاب همانند دریاچه زنگ زده است!؟

آلاچیق هایی که روزگاری گردشگران بی شماری را در زیر سایه خود نگه می داشت و امروزه دیگر...؟

دریاچه پریشان که هزاران سال پر آب بوده، هم اینک به بیابانی تبدیل شده است

قایق هایی که به گِل نشسته است و ده هابارمعنایی را به دنبال دارد


بخشی از دریاچه که به نمک زار تبدیل شده و بیماری و آلودگی های زیست بومی را به همراه دارد


گذر هر روزه و چرای گوسپندان از یکی از بزرگ ترین دریاچه های ایران و خاورمیانه یک هشدار بزرگ برای مدیران است


بخشی از دریاچه بین المللی پریشان که در آن جاده درست شده و خودروها و موتورسواران از آن گذر می کنند؟

نیزارهایی که در درون دریاچه با خودسوزی تالاب از میان رفته و زنگ خطر را نواخته است

دریاچه پریشان که هزاران سال پر آب بوده، هم اینک به بیابانی تبدیل شده است
 

 

 

 

 

 

 


*پژوهشگر تاریخ خبرنگار آزاد کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم راهنمای گردشگری - دبیر انجمن مهرگان



1396/07/09
بازدید : 3393


دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید