تارنمای فرهنگی مهرگان – گروه میراث فرهنگی، بخش شهر – مارال آریایی*
کارشناسان باور دارند شهر موجود زندهای است که در روزگارهای گوناگون چهرۀ دیگری به خود می گیرد. هرچند این دیگرگونی در سدههای گذشته هم وجود داشته است، ولی در گذشته مردم وابستگی بالایی با محل زندگی خود داشته و آن را اَرج مینهادند؛ حتا راضی نبودند از آن مکان کوچ کرده یا در آن دیگرگونی پدید آورند. اما امروزه با كاهش بستر مناسب برای رويدادهای شهری و پیوندهای اجتماعی، از هيجانات وابستگی شهروندان به پیرامون خود كاسته شده و شهرها جز بستری براي رفت و آمـدهای تکراری، نيسـتند.
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، هر آن چه که در این سرزمین از گذشته برجای مانده و یا پاسداری شده، امروزه به عنوان شاهکار در جهان مطرح است. هر چند کسانی هم بودند که در پی ثبتِ نام خود در تاریخ، ویرانیهایی را به بار آوردند و نمونهای از این دو را میتوان در اصفهان آشکارا دید.
اگرچه در دورههای گوناگون به میدان نقش جهان بخشهایی افزوده شده، ولی با ریزبینی استادکاران یکپارچگی آن را پاس داشتهاند و وارون آن کاخهایی به دست «ظللالسطان» پسر ناصرالدین شاه، در اصفهان ویران گشت؛ این کجا و آن کجا!
تهران نیز از هنگامی که بهعنوان پایتخت برگزیده شد تا به امروز با افزایش جمعیت و دیگرگونی در سبک زندگی مردم چهرههای بسیاری به خود گرفته است. دراین گزارش کوشش شده بخشی از بافت تاریخی ارزشمند تهران مورد بررسی قرار گیرد.
یکی از بزرگ ترین و پرآمد و شدترین میدانهای تهران است. اگرچه با ساخت زیرگذری بار ترافیکی آن کم شده تا بیشتر چهرهاش آشکار شود، ولی حتا با چندین بار مرمت نتوانست جایگاه اصلی خود را بیابد و همواره دچار چالش است.
میدان حسنآباد که روزی به عنوان باغی بزرگ در حاشیۀ تهران قدیم، منطقهای خوش آب و هوا بود، هر روز با کاشت بنایی نو، امروز در مرکز شهر یکی از پر رفت و آمدترین میدانهای تهران است.
دورۀ پهلوی یکم که نگاهی به جهان مدرن داشت، کریم آقا بوذرجمهر، شهردار تهران، چهارراه حسنآباد را به میدانی بزرگ با معماری دورۀ رُنسانس (دوران نوزایی) تبدیل کرد و دیگر از باغ و زمینهای میرزا یوسف آشتیانی که به پسرش بخشیده بود، اثری برجای نماند.
نخست خیابانها سنگ فرش و میانۀ میدان فلکهای بزرگ ساختند و زمانی دیگر خیابانها آسفالت و یکی از پر ترافیک ترین خیابانهای مرکز شهر شد. به همین انگیزه زیرگذری زدند تا ترافیک سبک تر باشد و با ساخت مترو میدان به تمامی شکلی دیگر پیدا کرد.
میدان حسنآباد در جایگاه رویداد مکان
میدان حسنآباد به اندازهای بزرگ است که به هر بخشی بروید، بخشهای دیگر دور از چشم میماند و هر گوشۀ آن بازاری جداگانه دارد. کاموا فروشی اَش برای بانوان بسیار آشنا و همیشه بازارش داغ است. ابزار مهندسی، معماری، مکانیکی، باغداری و ... نیز در گوشه های دیگر، تابلو بانک ملی نیز بلندتر از گنبدها برای خود جایی خوش کرده است!
میانه شمالی که درست بالای ورودی زیرگذر حافظ است، تندیسهایی از آتش نشانان به چشم میخورد و کمی آن سوتر در بخش شمال باختری (غربی)، نخستین ایستگاه آتشنشانی تهران آماده به خدمت است. هنگامی که زمینهای این منطقه بیرون از شهر بود و آبادی وجود نداشت، نخستین گورستان تهران در آنجا پدید آمد و یکی از نامدارترین چهرههای دورۀ قاجار به نام پهلوان اکبرخراسانی در این گورستان به خاک سپرده شده بود که هنگام پهن کردن خیابان در سال 1348 خورشیدی، سنگ گورش آشکار شد. زمانی بنا بود در محل گورستان به یاد این پهلوان اثر نمادینی از کشتی پهلوانی و ورزش باستانی قرار دهند که به دست فراموشی سپرده شد!
رخداد دیگری هم که این مکان را به عنوان مکان رویداد میشناساند، درکنار ورودی مترو در بخش شمالی تابلوی شخصیتهای نامدار «میرزا محمدرضا کلهر» (1268 ـ 1303 خورشیدی) و «میرزا کوچک خان» را معرفی کرده است. محمدرضا کلهر از خوشنویسان دورۀ ناصری و از نستعلیق نویسان چیرهدست تاریخ هنر ایران بود که در منطقۀ کَلهر کرمانشاه زاده شد. در جوانی سوارکاری و تیراندازی آموخت، سپس به خوشنویسی روی آورد و به تهران رهسپار شد؛ نزد میرزا محمد خوانساری آموزش خط دید. وی با نگارش روزنامههایی چون «شرف» و «شرافت» و کتابهایی چون «فیضالدموع» و سفرنامههای ناصرالدین شاه قاجار به خراسان نمونههایی برای آموزش دوستداران به جای گذاشت. از وی آثاری چون «مخزنالانشا» نیز برجای مانده است. کلهر در 65 سالگی بر اثر بیماری در تهران درگذشت و در گورستانی که اکنون محل آتشنشانی شهرداری تهران است، به خاک سپرده شد.
بیگمان کمتر کسی می داند که پیوند این گورستان با میرزا کوچکخان جنگلی چه می تواند باشد. یونس نامدار به میرزا کوچک خان فرزند میرزا بزرگ در شهر رشت چشم به جهان گشود. میرزا در حادثه مشروطیت به انقلابیون پیوست و در گشایش (فتح) قزوین باشنده بود و سپس رهبر جنبش جنگل شد. هنگامی که میرزا با یکی از یارانش به سوی کوههای خلخال رفت، در میان راه دچار بوران شده و با بارش برف بسیار از پای درآمدند. یکی از خوانین تالش سر میرزا را از بدن جدا کرده و به فرماندهان نظامی رشت رساند؛ سپس سربریده به تهران و تسلیم سردار سپه شد که به دستور وی در گورستان حسنآباد دفن شد. سرانجام یکی از یاران دیرین میرزا سر را پنهانی از گورکن گرفته و به رشت برد و در جایی به نام سلیمان داراب به خاک سپرد.
از رویداد دیگر این ایستگاه آتشنشانی ماجرای آتش سوزی بنای پلاسکو است. اگرچه پلاسکو در آتش سوخت، ولی فداکاری آتشنشانان در یاد همگان ماندگار شد. بختیاریهای مقیم تهران برای اَرج نهادن به فداکاری آنان، تندیس «بَرد شیر» یا شیرسنگی که نماد از خودگذشتگی، شجاعت و دلیری است را جلو تندیس آتشنشانان با برگزاری آیینی نصب کردند.
سنگ خام این تندیس را از معدن زاگرس بختیاری (نزدیک مسجد سلیمان) آوردهاند و در شهرکرد هنرمندی با نام «علی نوذری» از تندیس سازان بختیاری آن را ساخت. بلندای این بَرد شیر یک متر و 90 سانت، با پهنای 50 سانتی متر و با وزن 3 تن است.
میدان هشت گنبد
گوشۀ باختری میدان نام یکی از فروشگاهها به نام «تیمچۀ هشت گنبد» روی کاشی فیروزهای نوشته شده است. از آن جایی که میدان با چهار بنای قرینه و هشت گنبد در چهار سوی میدان ساخته شده، میدان به «هشت گنبد» نامدار گشت؛ زمانی هم به میدان «پهلوی» و پس از سال 57، میدان «حسنآباد» نامیده شد.
نابودی یکی از گنبدها با ساخت بانک ملی
اما میدان هشت گنبد روزگار دیگری را سپری کرد و با بیمهری کسانی رو به رو شد. ناگهانی مسوولان بانک ملی برآن شدند تا درگوشۀ جنوب باختری یکی از گنبدها را ویران و بنایی بلند برای بانک ملی بسازند! امروز تابلو بزرگ آن آشکار است و قرینگی بناهای پیرامون میدان را از میان برده است. سازمانهای مردم نهاد و دلسوزان شهری هنگام بازسازی میدان پیشنهاد ساخت نمایی هماهنگ با آن را دادند. از همین روی، بر روی بنای شیشهای بانک ملی نمایی همگون با میدان ساخته شد و گنبدی ساختگی هم روی نمای بنا کار کردند، سپس در تاریخ 5 اِسپندماه سال 1376 با شمارۀ 1977 ثبت ملی شد.
مرمت هم نتوانست چهره دیرین آن را آشکار کند
اگرچه تا کنون چندین بار بناها مرمت شدهاند تا چهرۀ اصلی آنان به نیکی آشکار شود، ولی به انگیزۀ آلودگی هوا پس از چند سال کوتاه، دوباره تیره می شوند. اگر ریزبینانه به نمای بناها نگریسته شود، سیمهای کلفت و تیره برق در بالای فروشگاهها، اَنباشته کردن کالاهای اضافی در پیاده روها، انگیزهای شدهاند تا معماری ویژه بناها دور از چشم پنهان بماند و کمتر کسی مگر دوستداران هنر، معماری و فرهنگ توجه کرده و با افسوس به آنان بنگرند.
خروجی و ورودی ایستگاه مترو، بخش شمالی و جنوبی میدان را اشغال کرده است و ای کاش به همان اندازه که هنرمندان برای آراستن درون ایستگاهها هنرنمایی کردهاند به نمای بیرونی که در شهر پیش چشم همگان است، توجه بیشتری شده و هماهنگ با معماری میدان ساخته میشد.
کنار هردو ورودی ایستگاه مترو با گذاشتن تندیس هایی به عنوان مبلمان شهری خواستهاند این میدان تاریخی را به گمان زیبایی ببخشند که ای کاش با اندیشۀ بیشتری تندیس ها گزینش میشدند. اگرچه کارهای نیکی نیز انجام شده و صندلیهایی برای آسودگی رهگذران گذاشتهاند. به دید کارشناسان میدان تنها مکانی برای گذر با شتاب خودروها و رهگذران نیست، بلکه مکانی برای درنگ است و گفتمانی حتا کوتاه.
با این که پیرامون میدان حسنآباد تابلوهای ایست ممنوع زده شده، ولی خودروها و تاکسی های بسیاری به شلوغی میدان افزودهاند. از سوی دیگر، در نزدیکی پیاده رو و زیر درختان چنار کارگرانی نشسته چشم به راه کارفرمایی برای به دست آوردن روزی خود هستند.
سرنوشت میدان تاریخی حسنآباد چگونه رقم خواهد خورد؟
تهران نزدیک به دویست سال است که به عنوان پایتخت ایران شناخته میشود و میدان حسنآباد با یدک کشیدن روزگار مدرن، از یک صد سال پیش تا به امروز بیمهریهای بسیاری به خود دیده است. امروز که تا اندازهای جایگاه میراث نیاکان و آثار تاریخی شناخته شده است، انتظار میرود نکاتی که برای پاسداری یک اثر ارزشمند تاریخی، معماری و هنری نیاز است برای این میدان رعایت شود. در حالی که نه تنها پاسداری نمیشود، بلکه حریم منظر شهری آن هم در حال از میان رفتن است و اِنگار سرنوشت میدان حسنآباد گم شدن در تاریخ و برجهای پیرامون آن است!
میدان حسن آباد سال 1310 خورشیدی
میدان حسن آباد سال 1336 خورشیدی
در گذشته میدان به هشت گنبد نامدار بود و این تیمچه بر همین اساس نامگذاری شده است
آیا تندیسی که نشانگر دوران باستان است میتواند برای این میدان مناسب باشد؟
شکسته شدن حریم منظر در دو نگاره بالا و پایین، طراحی نامناسب نمای ایستگاه مترو
شکسته شدن حریم میدان از بخش شمال شرقی
حریم هر دو سوی خیابان در دورههای گوناگون از شکسته شده است
آشفتگی ظاهری بناها
آشفتگی مغازههای کناری میدان حسن آباد
ایجاد شلوغی به وسیله دستفروشها
بخش جنوبی میدان و زیرگذر، کسی موتورهای خود را در ایستگاه ویژه موتوری نگه نداشته است
کارگرانی که چشم به راه کار و یک درآمد هستند
تندیس آتش نشانان و بردشیر در بخش شمالی میدان و پیوند آن با ایستگاه آتش نشانی
نگاره کلهر و میرزا کوچک خان بیانگر رویدادهای تاریخی در این مکان است
مبلمان شهری مناسب میتواند پیوند بیشتری بین مردم و شهر پدید آورد
نمای پشت بناها در بخش شمال خاوری، دیگر بخش ها به بناهای پیرامونی چسبیده است
*هَموَند انجمن مهرگان – خبرنگار آزاد