تارنمای فرهنگی مهرگان- گروه میراث فرهنگی- فرزانه خسروی*
یک «اُستودان» باستانی و یگانه در شهر سِیدان مَرودشت به وسیلۀ یکی از کُنشگران میراث فرهنگی کشف شد. باستان شناسان و کارشناس ثبت و سرپرست (مسوول) حَرایم سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان، این یادمان را وابسته (مربوط) به روزگار ساسانی می دانند.
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان و بازگفت اَمرداد، این اُستودان (جای نگهداری استخوان مردگان) ساسانی به وسیلۀ سیاوُش آریا کشف شده است. او درهمین زمینه به خبرنگار اَمرداد می گوید : « این اُستودان که از دید ریخت (شکل) و فرم با دیگر اُستودان ها کمی ناهمسانی دارد از بازمانده های (آثار) بی مانند (منحصربفرد) ایران است که ما نمونۀ آن را نه دراستان و نه درایران تا کنون نداشته و یا بسیاراندک و گمنام داریم. بی گمان (بی شک) این بازمانده ازجای اصلی خود که درکوه بوده جدا شده و هم اکنون درکنارجاده ای رها شده است. بخشی از این یادمان تاریخی – فرهنگی به وسیلۀ تاراجگران و سودجویان به انگیزۀ نادرست یافتن گنج شکسته شده و خُرده سنگ های آن در پیرامونش ریخته شده است. هم اکنون درکنار این یادگارنیاکانی، کَنده کاری غیرمجاز انجام شده که همین خود تهدیدی جدی برای این بازمانده به شمار می آید».
این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران درادامۀ سخنانش می افزاید : « با رفتن به اداره میراث فرهنگی و پیگیری و نشان دادن نگاره های (تصاویر) این بازمانده به سرپرست ثبت و کارشناس باستان شناسی، روشن شد که این یادگار ارزشمند تا کنون از دیده ها پنهان بوده و ناشناخته است».
آریا ادامه می دهد: « پاک نژاد، سرپرست حَرایم و کارشناس باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی با دیدن نگاره های این یادمان و بی مانندی آن، پیمان ثبت زود هنگام و جابه جایی (انتقال) آن را به جایگاهی درخُورهمانند گنجینۀ (موزه) پارسه (تخت جمشید) و یا نقش رستم برای بازدید همگان را داده است تا هم این یادمان ارزشمند به درستی و خوبی نگهداری و پاسداری شود و هم ازدسترس چپاوُل گران در پناه باشد».
دبیراجرایی انجمن مهرگان در پاسخ به این پرسش که چگونه این بازمانده را پیدا کرده است، به اَمرداد می گوید : « چندین سال است که به همراه مدیرعامل انجمن، ابراهیمی برای بازدید و مستند سازی یادمان های نیاکانی استان به شهرهای گوناگون رفته و از آن ها فَرتور (عکس) می گیریم تا هم بایگانی کاملی ازاین یادگارهای نیاکانی آماده کنیم و هم کاری ناچیز برای فرهنگ و تاریخ این سرزمین انجام داده باشیم. ازسویی دیگر، سازمان میراث فرهنگی به تنهایی توانایی انجام همۀ کارها را ندارد و بیشتر پرونده های یادمان های ملی یا بدون فَرتوراست یا فرتوری وابسته به سه تا چهاردهه پیش و بی کیفیت دارد و ما این نگاره ها را به سازمان می دهیم تا هم پروندۀ ثبتی آن کامل ترشود و هم دانشجویان و پژوهشگران بتوانند ازآن بهره ببرند. بیشتراین بازمانده ها به ویژه از این دست در روستاها و کوه ها جای دارد و ما با جست و جو و پیگیری و پُرسان پرسان به سراغ آن ها می رویم. دربارۀ این «اُستودان» باید گفت، این یادمان در میان بومیان (محلیان) ناشناخته نبوده، ولی آنان نه از نوع کاربری و نه از نهادۀ (قضیه) ثبت و ارزشمندی آن آگاهی ای نداشته و ندارند و ازهمین روی هم، می بینیم که بر روی آن با رنگ یادگاری نگاشته و بخشی از آن را شکسته اند».
این کُنشگر(فعال) میراث فرهنگی و زیست بوم درباره کاربری و ارزش این بازمانده، می افزاید : « من نگاره های این یادمان تاریخی- فرهنگی را برای یکی از باستان شناسان نامدارفرستاده ام تا بررسی و پژوهش بیشتری بر روی آن انجام شود. به گفتۀ علی هُژَبری، باستان شناسی که گرایش ساسانی دارد، این بازمانده بی گمان یک اُستودان سنگی ارزشمند است که ما نمونۀ آن را تا کنون با این ریخت و فرم در ایران نداشته ایم و این بسیار بر ارزش مینُوی (معنوی) آن می افزاید. هرچند درشهر اقلید ما درصخرۀ کوه، نمونۀ اُستودان درپوش دار نبشته دارنامدار به «حوض دختر» را داریم که بسیار به این یادمان نزدیک است، ولی این بازمانده دو تا گودال درکنارهم دارد و ما چنین چیزی را تاکنون درهیچ جای ایران شناسایی نکرده ایم».
این کارشناس ارشد باستان شناسی درهمین زمینه گفته است : « نخست باید به جایگیری این بازمانده درمیان دشت با دودلی نگاه کرد. زیرا جای این سنگ با توجه به نمونه های نزدیک به آن و کاربری و فرم وریخت آن، جایی جزکوه نمی تواند باشد که به گمان بسیار یا سودجویان آن را ازکوه جدا کرده و یا درفراز و نشیب هایی ناروشن از کوه جدا شده است. دو دیگر، ما بر روی این سنگ دو گودال یا چاله می بینیم. گودال بالایی یک اُستودان است که درپوش داشته ودرپوش آن را شکسته اند که جایگاهی برای نگهداری استخوان مردگان بوده است. اما دربارۀ چاله پایینی نمی توان به استواری و محکمی سخن گفت. زیرا سو و روی (جهت) آن به سمت دیگری است و قاب و درپوش هم ندارد و همین ما را وا می دارد تا با دوراندیشی (احتیاط) دربارۀ آن سخن بگوییم. به دید من باید این چاله، جایگاهی برای بخشش کردن در راه خدا (خیرات) و نذورات باشد که وابسته به همان فرد درگذشته است. هر چند تا بررسی و پژوهش درستی بر روی این یادمان انجام نشود، نمی توان به درستی و استواری دربارۀ آن سخنی گفت. از دگرسو، دراین گودال پرندگان هم می توانستند خوراک بخورند و دراین جا می توان پدیدۀ جذب طبیعت را هم دید که همۀ این ها برارزشمندی و توانمندی این یادمان می افزاید».
هُژبری دربخش دیگری ازسخنانش نیز افزوده است : « این بازمانده وابسته به پایان روزگارساسانی است و چه بسا (احتمالا) به آغاز دوران اسلامی و جابه جایی از روزگار ساسانی به اسلامی باشد. با این همه این یادمان باستانی یک یادگاربی مانند و یگانه است که گویای پُرسمان های (مسایل) فرهنگی زمان خودش است و ازدید مطالعات باستان شناسی بسیارارزشمند است. ازسویی همان گونه که گفته شد این بازمانده از بستراصلی خود جدا شده و تاراجگران و نابخردان به آن آسیب رسانده اند، پس باید چیزگران سنگی باشد. هر چند باید آگاهی رسانی کرد که دراین جا هیچ گنجی وجود نداشته و ندارد و تنها جایگاه نگهداری استخوان مردگان بوده که ازدید مینُوی و مطالعاتی دارای ارزش است».
این کارشناس باستان شناسی اداره میراث فرهنگی کل درپایان پیشنهاد می کند : « باید یک گروه (تیم) از پژوهشگران بومی را وادار کنیم (ترغیب کنیم) که بر روی این گونه بازمانده ها کارکنند و مستندسازی انجام گیرد و حتا می تواند پایان نامه دانشجویان رشتۀ باستان شناسی، مِهرازی (معماری) و تاریخ ادیان هم باشد. همچنین بایسته (ضروری) است که این دست بازمانده ها به درستی نگهداری و پاسداری شود و میراث فرهنگی باید با نمایش دادن آن و تبلیغات گسترده درجاهای گوناگون به ویژه درصدا و سیما و چاپ گستردۀ پژوهش های آن در افزایش آگاهی مردم بکوشد تا تاراجگران و سودجویان هم بدانند که در این جا گنجی پنهان نیست و به این یادگاری های بسیار ارزشمند آسیبی نرسانند تا بتوانیم آن را به درستی و خوبی به آیندگان بسپاریم و میراث دارخوبی برای گذشتگان پاک نهاد خود باشیم».
آریا درپایان خواستار توجه و رسیدگی بیشترهمۀ نهادهای فرهنگی کشوربه ویژه سرپرست اصلی آن، سازمان میراث فرهنگی شده و می گوید : « با کشف این یادمان ها برگ زرینی بر بالندگی ها و افتخارات این استان وکشور افزوده خواهد شد و ما را به جهان درونی و پنهان روش زیست نیاکان پاک سرشتمان آشنا و نزدیک خواهد کرد. درهمین جا ازهمۀ هم میهنانم می خواهم که اگربه هر بازمانده ای و یا موارد گمانمَندی (مشکوکی) برخورد کردند هرچه زودتر به ادارۀ میراث فرهنگی شهر و دیارخود و یا به سازمان های مردم نهاد (انجمن های میراث فرهنگی) شهرخود یا آنانی که می شناسند، آگاهی دهند تا با پاسداری و حفظ این یادمان های تاریخی – فرهنگی بتوانیم شکوه گذشته و از دست رفتۀ خویش را باز یابیم».
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان و بازگفت اَمرداد، این چهارمین بازمانده ای است که تا کنون این کُنشگرمیراث فرهنگی (آریا) درامسال کشف کرده است. درآغاز تابستان، گوری باستانی به همراه اِشکَفتی (غاری) دربیضای سپیدان، درپاییز، سنگ نبشته ای اسلامی دریکی از کوه های شیراز و چندی پیش گوری باستانی بر فراز کوه نقش رستم را پیدا کرده است.
کشف استودان ساسانی برگ زرینی است بر بالندگی های ایران زمین
بخشی از یادمان را که سودجویان شکسته اند
بگمان بسیار این گودی وچاله جایگاه نذورات بوده است
جایگاه استودان درپوش دار که درپوش آن شکسته شده است
جهت وسوی استودان با چاله زیرین تفاوت دارد
نوشته های مرتبط:
کشف گوری باستانی در نزدیکی نقش رستم
سنگ نبشته ای اسلامی در شیراز کشف شد
گوری باستانی در بیضای پارس کشف شد
*خبرنگار تارنمای خبری اَمُرداد