«سبزه» ، نماد جاودانگی و فُزونی خوان نوروزی (2)

جمعه 10 فروردین 1403





«سبزه» ، نماد جاودانگی و فُزونی خوان نوروزی (2)







تارنمای فرهنگی مهرگان گروه جشن های ایرانی سیاوُش آریا*

 

آیین ها، نمادها و استوره های هر کشوری بیانگر فرهنگ و باورهای مردمان آن سرزمین است که در پَس سده ها و هزاره ها هستی یافته و ماندگار شده است. ایران نیز، همانند دیگر سرزمین های باستانی آیین های ویژۀ خود را داشته است. بی گمان یکی از آیین های برجسته و یگانۀ این سرزمین اهورایی ، جشن های باستانی یا ایرانی است که نشانۀ خِردوَرزی و هوشمندی نیاکان پاک نهاد ما بوده است.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، چندی است که شماری از دوست داران زیست بوم در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی با دل نگرانی از هدر رفتن آب در فراوری و کاشت سبزۀ خوان (سفره) نوروزی و به کار بردن هزینه های کاشت آن که خود جای پرسش دارد، پیشنهاد می دهند که کاشت نهال را جایگزین سبزه کنیم! جدا از این گفتمان (بحث)، باید دانست که آنان هیچ نگرش و شناختی از سرزمین ایران و حتا شهرهای خود ندارند. زیرا کاشت نهال در هر شهری با نگرش به سردسیر و گرم سیری بودن آن و اندازۀ بارش سالیانه ناهَمسان (متفاوت) است. پس نمی توان یک برنامه و یا نسخۀ کلی برای همۀ ایران پیچید و ارایه داد. دو دیگر، کدام یک از کارشناسان زیست بوم کشور کاشت نهال را به جای سبزه پیشنهاد و سفارش می کنند؟ در گزارش پیشین حساسیت و دل نگرانی های پاسداشت آیین ها و نمادهای باستانی را که دشمنان در پِی از میان بردن آن بوده و هستند، گوشزد کردیم. هم اینک با یکی از ایران شناسان و پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران دربارۀ خوان نوروزی و فلسفۀ آن به ویژه «سبزه» به گفت و گو نشسته ایم که در پِی می آید :

«در هر سرزمینی و در میان هر تیره ای، نمادها بیانگر فرهنگ و آیین و باورهای مردمان آن سرزمین است. به گونه ای که برای شناخت هر فرهنگی، باید نمادهای آن را نیز، شناخت. پر روشن است که اگر نمادها چنان چه در روزگاران تاریخ از میان بروند یا دگرگون شوند، تاثیر به سزایی بر روی فرهنگ مردمان خواهند گذاشت. چه بسا که گاهی با از میان رفتن نمادها، ارزش های فرهنگی نیز، از میان می رود. برای نمونه ، نمادهایی همانند چهارپیل یا چَلیپا (صلیب) در میان عیسویان، هلال ماه در میان تازیان (اعراب) و بسیاری دیگر از این دست، بیانگر هویت ملی، فرهنگی و دینی هستند که در هر سرزمین و تیره ای برای نگهداری و پاسداشت آن می کوشند و پروانۀ (اجازه) توهین و دست اندازی و یا دگرگونی را دربارۀ نمادهایشان، نمی دهند. سرزمین ایران نیز، با نگرش به دیرینگی و پُر بار بودن فرهنگ و آیینی که دارد، نه تنها دور از این روش نیست، بلکه در بسیاری از موارد تاریخی و فرهنگی یکه تاز نیز بوده است. ایرانیان هزاره های بسیاری است که کوشش کرده تا برخی از نمادهای آیینی و فرهنگی خود را از گزند رویدادهای ناگوار تاریخ دور داشته و آن ها را نگه دارند. یکی از این نمادهای به جای مانده که هزاران سال است در فرهنگ و آیین این سرزمین پای برجا مانده، نوروز و «هفت سین» نوروزی است. نوروز که یکی از کهن ترین جشن های ملی ایرانیان است با آغاز بهار و زنده شدن دوبارۀ طبیعت و زندگی گیاهان همراه است که در فرهنگ ایرانیان مفهوم و معنای پُر و ژرفی را دارا است و پس از گذشت هزاران سال همچنان پا برجا مانده است. یکی از آیین های جشن نوروزی گستردن خوان (سفره) «هفت سین» است. در هفت سین نوروزی نیز، هفت نماد به نام هفت امشاسپندان (پاکان و مقدسان بی مرگ و جاودان) گذاشته می شود. در گذشته این هفت نماد را در هفت سینی بر روی خوان نوروزی جای می دادند که به نام هفت سینی و سپس «هفت سین» نامیده شد. هرچند گروهی خواسته اند آن را هفت چین و یا هفت شین بیان دارند و انگیزه های سُست و بی پایه ای هم برای آن آورده اند. به هر روی این هفت امشاسپند، شش فروزه (صفت) اهورایی است که با خود اهورامزدا، هفت می شوند. از این روی در جهان بینی ایرانیان باستان (عرفان ایرانی) شماره هفت، شماره ای مینُوی (معنوی) و آسمانی به شمار می رود که در بسیاری از سروده ها و دفترهای عرفانی ایران و حتا آیین میترایی به هفت گامه (مرحله) یا هفت جایگاه مینُوی و سِپند (مقدس) بارها اشاره شده است».

آریاچهر (احمد نوری) در دنبالۀ سخنانش افزود : « نخستین نماد «هفت سین» دفتر مینُوی است. دفتر سِپند، نماد پیام اهورایی و اندیشۀ اورمزدی و سخنان پروردگار است. در روزگار باستان، ایرانیان اوستا و یا گات های زرتشت را بر سرخوان نوروزی به نشانۀ پیام و سخن اهورایی می گذاشتند. امروزه نیز، ایرانیان با نگرش به این که دینشان دگرگون شده، دفتر دینی خود که همان قرآن است را می گذارند. همچنین برخی دفتر دیوان سُرایندگان ایرانی را همانند دیوان حافظ و یا شاهنامه فردوسی بر سرخوان «هفت سین» می چینند. دومین نماد، نماینده و بیانگر فروزۀ اهورایی وُهومن (بهمن) امشاسپند است. وهومن، نخستین فروزه اهورایی به چَم (معنای) نیک اندیشی است. وهومن درجهان خاکی (مادی) نگهدارندۀ جانوران و چارپایان سودمند است. از همین روی فراورده ای از جانداران سودمند همانند شیر، پنیر و یا تخم مرغ را به نمایندگی بهمن امشاسپند بر سر خوان «هفت سین» می گذارند. این نمادها به همین رَوند پیش می رود تا به هفتمین آن برسد. هفتمین نماد که بیانگر فروزه اهورایی است، اَمُرداد (امرتات) است. اَمرداد به چَم جاودانگی و بی مرگی است. در جهان خاکی اَمرداد امشاسپند نگهدارندۀ درختان و گیاهان و روییدنی ها است. بدین روی بر سر خوان «هفت سین»، سبزه که یکی از دانه های غلات (حبوبات) است را می گذارند. هم اینک اگر هرکدام از این نمادها از سر خوان «هفت سین» برچیده شود، معنی و فلسفۀ  آیینی «سین» نوروزی به هم ریخته و نمادها و مفاهیم فرهنگی و ملی خود را از دست می دهد. هر چند امروزه بسیاری از ایرانیان نمی دانند که «هفت سین» نماد آیینی هفت فروزه اهورایی است. اما همچنان به گستردن خوان «هفت سین» با دگرگونی هایی در چیدمان آن می پردازند که پایه و جان مایۀ آن برگرفته از همان نمادهای گیتوی (مادی) هفت امشاسپند بوده است. ایرانیان از روزگار باستان تا کنون و چند روز پیش از فرا رسیدن نوروز و سال نو هر خانواده در فراخور حال خود یکی دو تا از تخم غلات (حبوبات) را برای سبز شدن آماده می کنند تا سر خوان «هفت سین» بگذارند. از آن جا که در روزگاران گذشته به ویژه در ایران باستان کشاورزی و بارور کردن زمین و کشت و کار از ارزش والایی برخوردار بوده و آبادانی زمین و زنده نگه داشتن آن از آموزه های دینی و فرهنگی به شمار می آمده، ایرانیان نیز به این کار ارزش و اهمیت ویژه داده و بدان می پرداختند. می دانیم که روز 15 اِسپند (اسفند) نیز، روز درخت کاری در ایران بوده و هست و این از آیین های بسیار کهن ایرانیان به شمار می آید. به گونه ای که در گذشته هر خانواده به  انگیزۀ زایش فرزندی برای او یک یا چند درخت می کاشتند تا آن درخت و یا درختان با فرزند رشد و نمو کنند. امروزه شوربختانه (متاسفانه) این آیین بسیار کم رنگ شده و در شهرهای بزرگ که دیگر از آن خبری نیست!».

نویسندۀ دفتر نوروز (جشن کهن و جاودان آریایی) در بخش دیگری از سخنانش گفت : « در روزگار باستان ایرانیان هنگامی که دانه ای را برای سبزه نوروزی آماده می کردند و می کاشتند، هر کدام از آن دانه ها که بهتر بالنده می شد و نمو می کرد در همان سال از آن فراورده بیشتر می کاشتند. زیرا باور داشتند، طبیعت و آفرینش در آن سال، این فراورده را بیشتر به بار می آورد. همچنین و همواره به یاد داشتند که خود را برای کشت و کار زمین و باغ، باید آماده کنند تا فراورده های کشاورزی بهتر و بیشتری به دست آورند و آبادانی بیشتری را به سرزمینشان بیافزایند. سبزه نوروز افزون بر این که نماد کشاورزی و باغ داری و زندگی است، نماد جاودانگی و بی مرگی (امرداد) نیز به شمار می آید. رنگ سبز و گیاهان همواره سبز، همانند سَرو در ایران نماد جاودانگی و زندگی است. برای همین ایرانیان باور داشتند و دارند که با کاشتن سبزه از زندگی و جاودانگی و دیر زیوی برخوردار خواهند شد و این سبزه برایشان خوش روزی و فُزونی (برکت) و شادمانی خواهد آورد. از سویی دیگر، از دیر باز هر خانواده ایرانی بیشینه (حداکثر) به اندازه یک بار مصرف خوراکی (غذایی) خود به انداختن سبزه می پردازد، آن هم یک بار در سال. این کار نیز، نه به اقتصاد خانواده و کشور و نه به فراورده های کشاورزی زیانی نمی رساند. برای نمونه شما در طی سال یک وعده خوراکی خود را بیشتر بخورید و یا بیشتر بپزید و به دیگران بدهید، آن هم  تنها از حبوبات. و دیگر این که در روز هر سبزه در هر خانواده بیشینه یک لیوان یا یک پیاله آب بیشتر مصرف ندارد، که در درازای بیشینه یک ماه، می شود سی پیاله یا لیوان. برای مردمانی که باید روزی کمینه (حداقل) هشت لیوان آب برای آشامیدن (جدا از مصارف جانبی شست و شو و پخت و پز و غیره) مصرف کنند، یک لیوان آب در کنار آن ، چیزی به شمار نمی آید و جزو مصارف روزانه است . پس کاشت سبزه نیز حتا در اندازۀ کلان یک هازمان (جامعه) چند میلیونی ایرانی که روزی میلیون ها لیتر تنها صرف شستن خودروها و لوازم شان می کنند، هیچ به شمار می آید. پس این حساسیت نشان دادن به این گونه مصرف یعنی کاشت سبزه، اندیشه و آرمانی دور از اسراف و زیاده روی دارد. اگر بنا باشد به گونه مصرف آب و فراورده های کشاورزی و یا همانند این ها خورده گرفت و نکته سنجی کرد، بسیار موارد غیر نیاز و بایسته (ضروری) از اصراف و ریخت و پاش های بیهوده دیگر در این سرزمین روی می دهد که نه تنها نمادین و آیینی نیستند، بلکه به ساختار فرهنگی و ملی نیز آسیب می رسانند و باید از آن ها پیشگیری کرد که کسی حتا در اندیشۀ آن هم نیست، چه رسد به این که بخواهد در باره اش گفت و گو کند؟».

این پژوهشگر جشن های ایرانی و نویسنده در پایان افزود : « ایرانیان باستان تا به امروز پس از گذشت روزهای نوروز در روز تیر از ماه فروردین که برابر با سیزده نوروز می شود به پاس داشت و گرامی داشت زمین و آفریده های آن و همچنین پاک و درست نگه داشتن زیست بوم (محیط زیست) و زندگی خود، این سبزه های بالنده شده را هنگام رفتن به دل طبیعت در روز سیزده به  کوه ها و دشت ها و رودها می سپارند تا پیشکش و نذری نوروزی خود را برای افزونی مال و فراورده های کشاورزی و همچنین آبادانی سرزمین خود به آفرینش پرداخته باشند و همواره یادشان باشد که باید به زمین و داشته های آن به دیده احترام و ستایش نگریست و آن را پاسدار و نگه دار بود. پس بهتر است مردم ایران به جای این که فریب و نیرنگ سخنان و پیام های ویران کنندۀ فرهنگ و آیین ایران را گوش دهند و خود به آن پر و بال دهند، کمی با پژوهش و خواندن به آگاهی خود دربارۀ فرهنگ و ادبشان بپردازند و سپس دربارۀ آن چه که دارند و دیگران می گویند، به داوری بپردازند». 

دنباله دارد ...

 


*پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران راهنمای گردشگری خبرنگار آزاد کُنشگر میراث فرهنگی ، گردشگری و زیست بوم دبیر انجمن مهرگان



1394/12/13
بازدید : 3005


دیدگاه ها

دیدگاه خود را بنویسید