مرمت های نا مناسب در آتشکدۀ آذرخشِ داراب

سه شنبه 4 اردیبهشت 1403





مرمت های نا مناسب در آتشکدۀ آذرخشِ داراب




                                                                                   

 

 

 

 

 

 

 

تارنمای فرهنگی مهرگان گروه میراث فرهنگی سیاوُش آریا*

 

آتشکدۀ سنگی داراب که به نام آتشکدۀ «آذرَخش» نامدار است، روزگار ناخوشایندی را سپری می کند. بِهسازی هایی که به عنوان مرمت بر روی پایه ستون های این آتشکده انجام گرفته است به باور کارشناسان، نازیبنده و کارشناسی نشده بوده و به ساختار آن آسیب رسانیده است.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، تنهاترین آتشکدۀ سنگی ساسانی ایران در شهرستان دارابِ پارس (فارس) درگوشه ای به حال خود رها شده و شرایط حفاظتی خوبی ندارد. یادگاری نویسی ها در جای جای این سازۀ باستانی چهرۀ زشت و زننده ای را به جا گذاشته است. پایه ستون های سنگی آن با گذشت زمان و بر اثر عوامل طبیعی و رسیدگی نکردن، بی دوام و سُست شده است و اگر هر چه زودتر بِهسازی نشود، فرو خواهد ریخت. بیشتر بخش های سنگی این سازه به انگیزه های گوناگون پوسیده و خورده شده است. مانده های گچی که در گذشته برای مرمت سازه از آن بهره برده شده است در گوشه ای بر روی زمین ریخته و به حال خود رها شده است. اما شاید بدترین چیزی که با ورود به این آتشکده، نگاه هر بیننده ای را به سوی خود می کشاند و چشمگیر است، بازآرایی های نازیبنده (مرمت های نامناسب) و کارشناسی نشده ای باشد که در گذشته بر روی پایه ستون ها انجام گرفته است. بازآرایی هایی که بهتر است نام بازسازی را بر روی آن نهاد تا بازآرایی. زیرا بازآرایی یا همان مرمت برای خود چارچوب و قانون و تعریفی دارد و نمی توان هرکاری که بر روی سازه ای انجام می شود، به نام بازآرایی شناسایی (معرفی) کرد. این بازسازی ها به اندازه ای نادرست و نازیبنده انجام گرفته، که به پایه ستون ها آسیب رسانیده است و در همان نگاه نخست می توان این موضوع را فهمید. همچنین در بخش دهانۀ ورودی آتشکده، دری آهنی و ناهمگون نصب کرده اند که چشم انداز زشت و زننده ای را برجای گذاشته است.

در همین زمینه، سیامک علی زاده مرمتگر آثار، بناها و اشیاء به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « از آن جا که آتشکده جزو آثاری به شمار می آید که ویژگی باستانی و کهن نما یا «آرکاییک» دارد، روش اقدام ها و رفتارهای حفاظتی ما را نیز، زیر تاثیر جای می دهد. از همین روی هرگونه مداخله در این گونه آثار افزون برتقدم اصل حفاظت بر مرمت، نمونۀ بازسازی ها (ترمیم ها) هم باید پیرو (تابع) این متغیر باشند. مطالعه از دید فُرم و مصالح به کاررفته وضعف های ساختاری درونی اثر و بررسی عوامل آسیب رسان به ویژه عوامل طبیعی و شیوۀ کاهش (تقلیل) یا پیشگیری ازتاثیرآن ها دراین زمینه از اهمیت بی اندازه ای (فوق العاده) برخورداراست. برای نمونه بهره بردن از یک درِ فلزی ناهمگون و اِلحاقی تاثیرمنفی از دید بُنیاد یا همان کلیت اثر و چشم انداز (منظر) آن ارایه می دهد. طراحی و نصب در ورودی باید با پژوهش های بیشتری انجام می گرفت. همچنین در بازسازی هایی (ترمیم) که بر روی پایه ستون ها دیده می شود، از نوعی سنگ به رنگ سپید بهره برده شده که روشن نیست آیا ازهمان مصالح همانند (مشابه) و همخوان است یا نه».

دکترعلی زاده در دنبالۀ سخنانش افزود : « نوع ملات های به کار رفته نیز چه بسا (احتمالا) دارای اشکال هستند. باید با نمونه برداری، مطالعه های آزمایشگاهی انجام می گرفت و نوع مصالح واکاوی (آنالیز) و تشخیص داده می شد. و درصورت امکان از همان مصالح یا همانند آن دوباره بهره برده، تا اصل یکپارچگی و حفظ همبستگی (وحدت) و بُنیاد سازه خدشه دار نشود. بهره گیری از مصالح و ملات های ناهمگون، نه تنها چهرۀ اثر را خدشه دار و نازیبا نشان می دهد، بلکه آرام آرام و با گذشت زمان خود تبدیل به یک دشواریِ ویرانگر (معضل مخرب) و مزاحم خواهد شد».

با این همه نگارنده برای پیگیری بیشتر و پاسخ گویی مدیران و سرپرستان (مسوولان) سازمان میراث فرهنگی با رفت و آمد به این سازمان و نشان دادن نگاره ها (تصاویر)، این چالش را آگاهی رسانی کرده است. اما کارشناسان سازمان میراث فرهنگی که خود در جریان رَوند بازسازی ها بوده اند، دیدگاه دیگری داشته و از رَوند بازسازی ها دفاع کردند! آنان می گویند، دیدگاه های گوناگونی برای مرمت و بِهسازی سازه های تاریخی وجود دارد و برخی با نگرش به وضعیت امروز، این رَوند را درست می دانند. هر چند برخی هم با این روش مخالفند و دیدگاه دیگری دارند. به هر روی از دید سازمان میراث فرهنگی این بازسازی و بِهسازی ها خوب است!

در همین زمینه، کارشناس فنی سازمان میراث فرهنگی به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « هرچند بازسازی ها را از نزدیک ندیده ام و درجریان جزییات کار نیستم، ولی مداخله ای که به عنوان بازآرایی یا همان مرمت در اثر انجام می شود، بی گمان باید قابل شناسایی باشد. و به دو روش انجام می گیرد : یکی این که برای تودۀ مردم قابل شناسایی باشد و هر کس که اثر را می بیند، بتواند بازسازی تازه را تشخیص دهد. دوم این که برخی از کارشناسان رویکرد علمی و تخصصی در این زمینه دارند. همانند کاری که پروفسور «تیلیا» و گروه ایتالیایی در گذشته و در پارسه (تخت جمشید) انجام داده است. پس در بازآرایی یا همان مرمت در بخشی که شما با آرایش (تزیینات) اثر رو به رو هستید و خود را به عنوان نما نشان می دهد، بهتر است بخش مرمت شده تا آن جا که شدنی است برای بیننده قابل دیدن باشد و بتواند مداخله را ببیند».

سیامک بصیری در دنبالۀ سخنانش افزود : « مداخله در مرمت ها باید تاریخ دار و مستند باشد و کسانی که در آینده این بازسازی ها را می بینند و می خواهند کار پژوهشی بر روی آن انجام دهند، بدانند در فلان تاریخ و از فلان جایگاه مصالح اِلحاقی آورده شده است و مداخله های دوره های گوناگون را بشناسند».

این کارشناس فنی در پاسخ به این پرسش که آیا مرمت ها را تایید می کنید یا نه، به تارنمای فرهنگی مهرگان گفت : « من چون از نزدیک بازسازی ها را ندیده ام، دربارۀ کیفیت کار نمی توانم نظری بدهم، ولی از دید دو رنگ بودن پایه ستون ها، ایرادی ندارد. همچنین جنس سنگ های سپید تازه که در پایه ستون ها از آن بهره برده شده، از جنس «اَتابک» است».

نگارنده با نگرش به اهمیت موضوع و ارزش فراوان این گونه سازه های باستانی بی همتا، دوباره با دکترعلی زاده، کارشناس مرمت آثار، بناها و اشیاء گفت و گو کرده و پاسخ کارشناسان میراث را برای وی بازگو کرد. این استاد دانشگاه چمران تهران در پاسخ گفت : « پرسش این است که آیا جنس سنگ پایه ستون ها از جنس «اَتابک» بوده است. پاسخ روشن است، نه. پس مرمتگران باید واکاوی و بررسی می کردند و از همان نمونه سنگ و ملاتی که در اثر به کار رفته است، بهره می بردند. این کار نیاز به مطالعۀ علمی و تاریخی و تجزیه و تحلیل دارد. چنین کارهایی سند است و ثبت علمی می شود. این سنگ ها بافت و ساختار و رنگ بسیار متفاوتی دارد و ناهمخوان است. پیشنهاد من این است که برای دیگر بخش های سازه و پایه ستون ها، با واکاوی و بررسی و پژوهش های فراوان با رویکرد علمی وارد کار شده و متناسب با نوع ملات و سنگ هایی که در سازه به کار رفته است، از آن بهره ببرند. همانند کاری که پروفسور «تیلیا» در پارسه انجام داد و رفت به سراغ کانی (معدن) سنگی که هخامنشیان در دامان کوه مهر (رحمت) از آن بهره برده بودند و همان سنگ ها را بیرون کشید و در مرمت های پارسه از آن ها بهره برد».

دکترعلی زاده در پایان افزود : « پس از 40 سال از تجربه و کاری که گروه ایتالیایی در پارسه انجام داده است، باید می آموختیم و پند می گرفتیم و جای شگفتی دارد که این آموزه ها را به کار نمی بندیم. به هر روی این روش کار از بُنیاد نادرست است و به سازه آسیب رسانده است و جای هیچ گونه دفاعی ندارد. تازه اگر هم نمی توانند از همان مصالح باستانی بهره ببرند یا در دسترس نیست، باید از نزدیک ترین ملات و سنگی که همخوانی با اصل سازه داشته باشد، بهره برد. کشیدن گچ و سیمان سپید بر روی سقف سازه، جای دفاعی برجای نمی گذارد و به سازه آسیب رسانیده است و چهرۀ زننده ای را به نمایش گذاشته است. سازه های باستانی و «آرکاییک» را تا آن جا که بتوانیم، باید تنها حفظ کنیم و از مداخله در آن خودداری کنیم. اگر هم بنا باشد کاری انجام دهیم، باید علمی و اصولی باشد. همانند کاری که در پارسه انجام شده است».

آتشکدۀ سنگی آذرَخش در 7 کیلومتری شهرستان داراب و در خاور (مشرق) کوه پهنا ساخته شده است. از ویژگی های این آتشکده آن است که همۀ دیوارها، ستون، سقف ها و اتاق ها به گونۀ یکپارچه از کوه تراشیده شده است. در سال 652 مَهی (قمری) نیز این سازه به مسجد دگرگون شده و با نام مسجد سنگی آوازه پیدا می کند. این آتشکده با شمارۀ 229 در 15 آذرماه 1314  به ثبت ملی رسیده است. در زیر نگاره هایی را که هفتۀ پیش گرفته شده است، ببینید :

 

 

 

 

نابخردانی که به تابلو هم رحم نکردند چه رسد به آثار تاریخی؟

در آهنی و ناهمگونی که در ورودی اثر نصب کرده اند و ایراد دارد

کتیبه ای به خط کوفی مربوط به دوره اسلامی در ورودی بنا که در حال پاک شدن از چهره تاریخ است

روی این پایه ستون از سنگ ناهمخوان برای مرمت بهره برده اند که به باور کارشناسان اشتباه است

با دیدن این نگاره و نوع مرمت دیگر نیاز به هیچ توضیحی نیست و بینندگان خود داوری خواهند کرد

پایه ستون های سنگی که در حال ریزش است

وضعیت اندوه بار و بسیار بد یادمان باستانی و نیاکانی

مرمت های غیراصولی

زباله و بخشی از گچی که برای بهسازی استفاده کرده اند و در گوشه ای رها شده است

بهسازی های که در سقف انجام شده و خود آسیب رسان است و چهره زشتی برجای گذاشته است

اتاق کنار آتشکده که منسوب به اتاق نگهبانی است

آتشکده تمام سنگی منسوب به آذرخش داراب

 

 

 

 

 

 

 

*پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران راهنمای گردشگری خبرنگار آزاد کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم دبیر انجمن مهرگان

 



1395/10/28
بازدید : 2153


دیدگاه ها

حمیدرضا سروری

سپاس فراوان از شما جناب آریا برای این یادداشت و افسوس و صد افسوس!

دیدگاه خود را بنویسید