معبد «داش کَسن»، یادگاری صخره ای و دیگر هیچ!

شنبه 1 اردیبهشت 1403





معبد «داش کَسن»، یادگاری صخره ای و دیگر هیچ!




 

 

 

 

 

 

 

 

تارنمای فرهنگی مهرگان گروه میراث فرهنگی سیاوُش آریا*

 

زنگ خطر نابودی در پرستشگاه صخره ای «داش کَسَن» نواخته شده است. یادگار بی همتای روستای «ویر» در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می برد. این سازۀ سنگی ارزشمند آرام و خاموش رو به مرگ است و تنها. اما اِنگار کسی صدای فریادش را نمی شنود.

به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، پرستشگاه یا همان مَعبد صخره ای «داش کَسن» در استان زنجان که به معبد اژدها نیز نامدار است، روزگار اندوه باری را پشت سر می گذارد. گذشت زمان درکنارعوامل محیطی و طبیعی همانند باد، باران و برف که در این منطقه شتاب فراوانی دارد، به همراه رسیدگی نکردن سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی که سرپرستی یادمان های تاریخی فرهنگی را بر دوش دارد و رها کردن آن در گوشه ای به حال خود، آیندۀ تاریکی را پیش روی پرستشگاه صخره ای «داش کَسَن» گذاشته است. یادگاری نویسی ها و خَراش بر روی سنگ ها و نقش و نگارهای برجای مانده از این محوطۀ ارزشمند از دیگر دشواری های آن است. بیشتر سنگ های محوطۀ تاریخی «داش کَسن» که برخی از آن ها با نگاره و نقش های آذینی همراه است، در جای جای این مجموعه بر روی هم با بدترین روش اَنباشته شده و آسیب دیده است و چیزی جز افسوس و دریغ را برجای نمی گذارد. انبوهی از سنگ های تاریخی وابسته به این سازه، خُرد و تکه تکه شده و در میان خار و خاشاک بر روی زمین ریخته شده است. درون یکی از تاق نماهای محوطۀ «داش کسن» ریزش کرده و آن را با تهدید جدی رو به رو کرده است. اما بی گمان بدترین درد پرستشگاه «داش کَسن»، بی مهری ها و مدیریت ناکارآمد است که هیچ گوشۀ چشمی به این یادگار بی همتا نداشته و ندارد. این در حالی است که با نگرش به سردسیر بودن منطقه و بارش برف و باران دست کم می توان با یک سایبان درست و پوشش گذرا (موقت) بر روی سراسر محوطه، دردی از دردهای بی شمار «داش کَسن» را کاست. اما آن را هم از او دریغ کرده ایم.

محوطۀ تاریخی داش کَسن

محوطۀ تاریخی روستای ویر نامیده شده (موسوم) به داش­ کَسَن  در 70 کیلومتری جنوب خاور شهرستان زنجان و نزدیک 25 کیلومتری جنوب خاوری شهرسلطانیه، پایتخت مهم و پرآوازۀ دورۀ ایلخانی جای گرفته است. این یادمان در دامنۀ ارتفاعات جنوبی درهِ اَبهر رود، مُشرف بر دشت جای دارد. نزدیک ترین روستا به داش کَسن، ویر است که در 5 کیلومتری باختر آن جای گرفته است. راه دسترسی به محوطه، جادۀ خاکی است که پس از گذشت کمابیش چهارکیلومتر از روستای ویر به سوی خاور و جنوب خاور به جایگاه محوطۀ تاریخی ویر می ­رسد.

داش کَسن، مجموعه­ ای در برگیرندۀ مِهرازی (معماری) صخره­ ای، نگارکَندها (نقوش برجسته) و کانی (معدن) سنگ است که در شیب کمابیش ملایم بلندی­ های خاور روستای ویر، مُشرف بر دشت سلطانیه جای دارد. انگیزۀ نام گذاری (وجه تسمیه) این جایگاه به نوعی با کارکرد آن در پیوند است. به گونه ای که در زبان ترکی داش­ کَسَن به چَم (معنای) بریدن سنگ است. بیشتر بلندی­ های پیرامون داش کسَن تپه ­ها و ارتفاعات غیر صخره ­ای است. اما در برخی جاها، برون زدهای سنگی اندکی به چشم می خورد. در 200 متری باختر داش­ کسن، رودخانۀ همیشگی (دایمی) کم آبی روان است. محوطۀ صخره­ ای داش کسن با پلان کمابیش مستطیل در سمت شمال به جنوب در دل کوه کَنده شده است. مِهرازی صخره­ ای داش­ کسن در برگیرندۀ یک حیاط یا فضای بزرگ مرکزی کم و بیش مستطیل شکل، ایوان­ ها و نگارکَندهای صخره­ ای است.

 

پژوهش­ های باستان­ شناسی در داش­ کَسَن

 

محوطۀ تاریخی داش­ کسن در آذرماه سال 1352 به وسیلۀ کارمندان ادارۀ کل حفاظت آثار تاریخی زنجان کشف شد. در گزارش جواد بابک­ راد که در آن سال­ ها سرگرم بررسی در طارم و بررسی در منطقۀ اَبهر و سلطانیه بوده، به گونۀ گسترده به این محوطه پرداخته است.

بابک راد، داش کَسن را یک پرستشگاه مهری و اثری از دورۀ ساسانی می ­داند. دو سال پس از آن زنده یاد دکتر سعید گنجوی، باستان شناس ایرانی که سرگرم پژوهش در شهر تاریخی سلطانیه بود، مطالعاتی را در پیوند با این جایگاه انجام داد و نتیجۀ بازدید و بررسی خود را در مجلۀ بررسی­ های تاریخی چاپ کرد. گنجوی باورمند بود که داش­ کسن از آثار صخره­ ای وابسته به دورۀ هخامنشی است که در دوران ایلخانان مغول به یک خانقاه تبدیل شده است. اندکی پس از آن «جیان روبرتو اسکارچیا» باستان­ شناس ایتالیایی از سوی دانشگاه ونیز به بررسی و مطالعه داش کَسن پرداخت. اسکارچیا نخستین کسی بود که داش کَسن را به عنوان یک پرستشگاه بودایی شناسایی (معرفی) کرد.

در سال 1387 معاونت حفظ و احیای سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان زنجان در یک برنامه ساماندهی، بیشتر گُسترۀ درون محوطۀ داش کسن را خاک برداری کرد. این برنامه از سوی هوشنگ ثبوتی و زیر پوشش شرکت مرمت گستر شمسه در پاییز آن سال انجام یافت. چهارچوب فعالیت­ های ثبوتی معطوف به بررسی و کشف موقعیت استقراری سنگ­ ها، روش آوار شدن آن ها، جایگاه بُنیادین و نخستین سنگ­ ها، روش جابه ­جایی آن ها، نشانه ها، نگاره ها و هنر نقش دار در سنگ­ های یافته شده، آثار و اموال فرهنگی احتمالی در لابه­ لای نخاله­ ها، تعیین کاربری محوطۀ داش کسن، ساز و کار (مکانیزم) برش ابزار آلات، برش و شیوۀ جابه ­جایی سنگ بوده است. به باور ثبوتی داش­ کسن وابسته به اواخر دورۀ ایلخانی و جایگاه خاک سپاری «ابوسعید»، واپسین ایلخان مغول بوده است.

نگارکَندها (نقوش برجسته)

آثار نگارکَندهای صخره ­ای در بخش جنوبی محوطه بر دیوارهای خاوری و باختری، میان مرز ایوان های خاوری و باختری تا ایوان جنوبی و همچنین در دو سوی ایوان جنوبی به چشم می­ خورد. این نگارکَندها که بیشتر در برگیرندۀ طرح­ های هندسی و گیاهی است، در واقع آرایش کنندۀ نمای سازه بوده است. دیوارهایی که نگارکندها در آن ها اجرا شده، سراسر صاف و پرداخت شده است. برجسته­ ترین نقش های صخره­ ای داش کَسن، نگارۀ دو اژدهای بزرگ است که در یک قاب مستطیل شکل بر دیوارهای خاوری و باختری و رو به روی هم تراشیده شده­ اند. هر دو اژدها با بدن پر پیچ و تاب به نمایش درآمده­ اند. اژدهای گوشۀ باختری دارای سر شاخ دار با موهای پشت سر و گردنی باریک بوده و آثاری از زایده­ های خار مانند در بدنش دیده می­ شود. این اژدها دارای دست و پا، چنگال و بال است. اژدهای گوشۀ خاوری تا اندازۀ فراوانی آسیب دیده و از میان رفته است. در دو سوی نگاره های اژدها، مهراب هایی با آرایش چفدآویز (مقرنس) سنگی و کناره های اِسلیمی و گل و بوته تراشیده شده است.

محوطۀ اصلی سازه، آمیزه ای (تلفیقی) از هنر اسلامی و آذین بندی های (تزیینات) چینی است. آذین بندی های اسلامی همانند نقش های اِسلیمی‏، چفدآویزها و قاب‏ بندی‏ ها بخشی از هنرهای اسلامی به کار رفته در این اثر است (علی اصغرمیر فتاح).

دکترمیرفتاح، باستان شناس باورمند است که با استناد به مدارک باستان شناسی موجود، در می­ یابیم که ساختن پرستشگاه و آذین بندی های آن از بالا به پایین انجام گرفته است. شکل بُنیادین محوطۀ پرستشگاه، چهار پیل یا چلیپایی (صلیب) بوده و بیانگر پیشرفت پرستشگاه های صخره ­ای از این نمونه در سراسر ایران است.

اما ارزش محوطۀ داش­ کَسن تنها به انگیزۀ برون آوری (استخراج) سنگ های ساختمانی شهر سلطانیه از آن نیست، بلکه به انگیزۀ کارکرد مذهبی آن است که سازندگان بنا پس از پایان برون آوری سنگ برای این جایگاه در نظرگرفته بودند. برخی از عناصر برجای مانده در داش­ کَسن، از جمله نگارکَندهای اژدها و به گمان فراوان ایوان های صخره­ ای، می ­توانند گویای کارکرد مذهبی این محوطه باشند. ایوان در مِهرازی ایران پیش و پس از اسلام یکی از عناصر بُنیادین در بناهای مذهبی بوده است. در دورۀ باستانی در مِهرازی آتشکده ­ها و در دورۀ اسلامی در مهرازی مسجدها، مدرسه و آرامگاه ها از این عنصر مهرازی بهره برده شده است. اما اجرای نگارکَند اژدها برای نخستین بار در ایران در محوطۀ تاریخی داش­ کَسن دیده می ­شود. وارون استوره ها و نوشته های چینی که اژدها موجودی آسمانی، نماد قدرت و شکوه و فرمانروای آب ها است، در ایران باستان اژدها به عنوان موجودی پلید و اهریمنی و بدخو بوده است. و شاید به همین انگیزه است که در هنر ایران باستان اثری از آن به چشم نمی ­خورد (دانش پور پرور). ولی در روزگار اسلامی ایران در کتاب ها و نوشته ها و هنر، اژدها جایی برای خود باز کرده و در دورۀ مغول نقش اژدها زیر تاثیر رِخنۀ چین با مفهوم بودایی خویش جای می­ گیرد. به انگیزۀ اهمیت اژدها در اندیشه ها و باورهای چینیان، با پذیرفتن دین بودا به وسیلۀ چینیان، اژدها نیز به عنوان یک موجود آسمانی وارد دین بودا شده و در هنر مذهبی این سرزمین نمودار می­ گردد.

سرنوشت محوطۀ داش کَسن

بر پایۀ شواهد موجود، کار ساخت پرستشگاه داش کسَن ناتمام مانده است و شاید هیچ گاه به عنوان پرستشگاه بودایی مورد بهره جای نگرفته است. زیرا که کف پرستشگاه هنوز دارای سنگ­ های تراشیده شده چسبیده به بستر است. چه بسا مرگ «ارغون شاه» و نبود پشتیبانی از بوداییان و نیز نبود نیاز به سنگ های ساختمانی در سلطانیه، انگیزۀ این امر بوده باشد. شاید در زمان فرمانروایی «گیخاتو» و «بایدو» که سیاست مسالمت آمیزی در برابر مسلمانان داشته و کمتر از چهار سال فرمانروایی کردند، بوداییان نتوانسته اند بنای نیمه کارۀ خود را کامل کنند. با روی کار آمدن «غازان خان» پرستشگاه نیمه تمام داش کَسن نیز، سراسر ویران گشته و به نظر می­ رسد که کوشش های بوداییان برای کامل ساختن سازه راه به جایی نبرده است. سرانجام محوطۀ داش کَسن به انگیزۀ جای گرفتن در شیب کوه و در واقع به انگیزۀ رسیدگی نکردن و محافظت، سرنوشتی جز نابودی بیشتر و پر شدن با رسوبات ناشی از شستگی نداشته است.

محوطۀ تاریخی داش کَسن بر پایۀ شواهد و مدارک نوین و کاوش های باستان شناسی، یادگاری از دورۀ ایلخانی است و نقش اژدها نیز در این جا هیچ پیوندی با آیین مهرپرستی در ایران باستان نداشته و ندارد. و همین نگارۀ اژدها و مهرازی ایوان ها، انگیزۀ لغزش نویسندگان و پژوهشگران مبنی بر مهری بودن داش کَسن شده است.

 پرستشگاه صخره ای داش کَسن که بیشتر به معبد اژدها نامدار است با شمارۀ 1026 در تاریخ 3 اِسپندماه 1353 به ثبت ملی رسیده است.

 

 

 

راه ورودی به سوی معبد داش کسن

معبد داش کسن در روستای ویر استان زنجان

نگاره اژدهای سنگی که در اینجا نشانه ارزانی، خیر و برکت و محافظت از سلطنت است

نقش و نگارهای زیبای اسلیمی سنگی که در حال پاک شدن از چهره تاریخ است

تاق نمایی که احتمالا نیمه تمام برجای مانده و رو به ویرانی کامل است

خراش ها و یادگاری نویسی ها که درجای جای این بنای بی همتا دیده می شود

یکی از تاق نماها که در حال ویرانی است

درون بخش تاق نما که ریزش کرده است

سنگ های تراش خورده با نقش و نگاره هایی زیبا که سال هاست بر روی هم انباشته و درگوشه ای رها شده است

سنگ های مقرنسی شکل که در گنبد سلطانیه زنجان هم از آن بهره برده شده است

سنگ های تراش خورده معبد که در ورودی این محوطه ریخته شده و رو به نابودی است

سنگ هایی که بیرون از محوطه اصلی و حصار فلزی رها شده و جای پرسش های فراوان دارد

سنگی با نگاره تراشیده شده که بیرون از محوطه به حال خود رها شده است!؟

وضعیت غم بار محوطه ارزشمند ایلخانی

آسیب هایی که هنگام رنگ زدن پایه های آهنی سایبان بر روی اثر برجای مانده و جای افسوس دارد

نمای کلی از محوطۀ موسوم به داش کسن در سال 1353 (بابک راد )

 

 

 

 

 

*پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران راهنمای گردشگری خبرنگار آزاد کُنشگر میراث فرهنگی، گردشگری و زیست بوم دبیر انجمن مهرگان



1395/09/06
بازدید : 1895


دیدگاه ها

علی

بسیار متاسفم که به کاوشهای آقای دکتر میر فتاح که از سال 1370 خاکبرداری آن مکان را سالهای سال انجام دادند و هیچ اشاره ای نکرده ای قبل از خرابکاری ثبوتی وی به صورت علمی کاوش کرد .بسیار تاسف انگیز بود که آقای ثبوتی با بیل مکانیکی عضیم ترین آسیب و خرابکاری در این سایت ارزشمند را در زمان دولت هرکی هر کی احمدی نژاد انجام داد.

علی

خرابکاری هوشنگ ثبوتی بسیار تاسف انگیز است . بابیل مکانیکی همانند قاچاقچیان فقط دنبال گنج و شهرت بوده است نه باستان شناسی. این خبر تاسف انگیز را در اداره میراث زنجان شنیدم .

دیدگاه خود را بنویسید